یکی از سوالاتی که ممکن است هر معلمی در تدریس داشته باشد این است که چقدر باید احساسات خود را در روند اداره و کنترل کلاس دخالت دهد. درباره احساسات معلم باید دو نکته را مدنظر داشت. اولی تعدیل و کنترل احساسات است. مدرسه برای دانشآموزان مثل یک آزمایشگاه شیمی است. آنها باید یاد بگیرند که در کلاس چگونه رفتار کنند، بدون اینکه شاهد انفجار شما باشند. به بیان دیگر، شما باید انتظار هر رفتاری را از دانشآموزان خود داشته باشید و خود را برای مواجهه با شرایط مختلف، بدون رسیدن به مرز انفجار، آماده کرده باشید. دوم اینکه معلم باید احساسات خود را به موفقیت و دستاوردهای دانشآموزان گره بزند، نه اینکه بر اساس احساسات دانشآموزان کلاس یا شرایط روحی خود واکنش نشان دهد. احساسات دانش آموزان همیشه دچار فراز و فرود است و معلم باید با در قبال این نوسانها احساسات خود را کنترل کند. به بیان دیگر، معلم نباید به رفتار دانش آموزان واکنش تند و غیرقابل پیشبینی نشان دهد و همیشه حسابشده با آنها برخورد کند. در دانشآموزان نوجوان هیجانات روحی امری طبیعی است و در این میان معلم نباید به این احساسات دامن بزند و با دمیدن به آتش احساسات آنها را تندتر کند.
با وجود این، برای ایجاد کنترلی بر احساسات دانشآموزان باید عواقبی برای بروز احساسات منفی ایجاد کرد. این عواقب باید به اندازهای بازدارنده باشد که چرخه احساسات منفی را تمام کند و به کنترل بهتر کلاس منجر شود. به این ترتیب، بهجای عصبانی شدنبه استفاده از این عواقب ارجاع دهید و در موقعیت پیشبینیپذیر کلاس را مدیریت کنید.
معلمانی که از این تکنیک استفاده میکنند نسبت به استفاده از کلمات در برخورد با کلاس آگاهی بیشتری دارند. مثلا بسیاری از معلمان در برخورد با رفتار نامناسب یا بازیگوشی دانشآموزان ممکن است از کلماتی ناامیدکننده و دلسردکننده درباره آنها استفاده می کنند. در صورتی که معلمان موفق سعی خواهند کرد به جای این کلمات واژه های بهتری را برای کنترل رفتار دانش آموزان استفاده کنند. مثلاً به جای اینکه بگویند «از تو نا امید شدم» خواهند گفت «بهتر است در رفتارت تجدیدنظر کنی» یا اینکه «از تو انتظار بیشتری داشتم». در واقع، در این مواقع معلمان موافق انتظارات و عواقب رفتار بد را به جای بیان احساسات منفی خود درباره کلاس و دانشاموزان بیان میکنند.
یک معلم با ثبات احساسات، کسی است که با کنترل دانش آموزان و ارتباط با آنها می تواند اعتماد آنها را نسبت به خود جلب کند. تنها در صورتی می توان در بلند مدت نتیجه مطلوب کسب کرد که بین احساسات معلم و دانش آموزان تعادل ایجاد شود. در هر شرایطی با احساسات هیجانی و نوسانی نمی توان رفتار را کنترل کرد.
منبع:
Lemov, Doug. Teach Like A Champion. San Francisco: Jossey-Bass, 2010. pp. 219-220..
