یک کلاس درس ، مستلزم وجود چارچوب خاصی است و معلمانی که با زبان و رفتار مهربان و نرم دانش آموزان خود را کنترل میکنند از سایرین موفقتر هستند.
نظم
وقتی از نظم کلاسی صحبت می شود، معمولاً کلماتی مثل تنبیه کردن یا به صف کردن در ذهن تداعی میشود، ولی در اصل، نظم کلاسی بیشتر از اینکه نتیجه انجام دادن کاری باشد، مستلزم وجود چارچوب خاصی در کلاس است. در کلاس درس، نظم به این معنی است که معلم به روش صحیح و درست اهداف درسی خود را پیگیری کند. معلمان معمولاً عادت کرده اند که درس خود را بدهند و کاری به موفقیت یا عملکرد دانش آموزان نداشته باشند. با وجود اینکه بیشتر معلمان دوست دارند دانشآموزان خود به درس و کلاس تعهد داشته باشند، هیچ برنامه ای برای این هدف ندارند. در حقیقت تدریس با نظم همان برنامهریزی از پیش تعیین شده توسط معلم برای موفقیت تحصیلی دانش آموزان است. در این مسیر باید تعیین کرد که دانش آموز چگونه سر کلاس بنشیند، چگونه وارد یا خارج شود و یا حتی چگونه از دروس یادداشت بردارد؟ باید قبول کنیم که اکثر دانش آموزان کاری که از آنها خواسته می شود انجام می دهند و معلم باید مجموعه کارهای آنان را طوری طراحی کنند که در آنها موفق شوند. چنین نگاهی به معنی این است که معلمان باید قبل از شروع کلاس برای آن طرح و برنامه داشته باشند و تنها در این صورت است که میتوانند از دانشآموزان بابت رعایت نظم کلاسی مطمئن باشند.
مدیریت
به فرآیند تقویت رفتار از طریق یک سری سلسله مراتب و تشویق ها مدیریت کلاس میگوییم. مدیریت کلاس بانظم کلاسی ارتباط تنگاتنگی دارد. شما وقتی به کلاس نظم ندهید، نمی توانید آن را مدیریت کنید. برای اینکه کلاس خوبی داشته باشید باید آن را مدیریت کنید، یعنی فضایی فراهم کنید که همه این برنامه های تعیین شده در زمان خود اجرا شود. البته برای اینکه بتوان بر کلاس مدیریت کرد باید چهار اصل دیگر نیز به طور صحیح انجام شود. البته در کلاس یا مدارسی که زیاد روی این قضیه تاکید می کنند خطر حساسیت زدایی برای دانش آموزان وجود دارد. یعنی اینکه دیگر جوایز یا تشویق های در نظر گرفته شده آنها را راضی نمیکند و در نتیجه طرحهای مدیریتی ممکن است به شکست منجر شود. بهتر است سیستمی ایجاد شود که دانش آموزان بدون جایزه ضرورت درسها را احساس کنند.
کنترل
ظرفیت اینکه یک انسان بتواند انسان دیگر را برای انجام کاری تشویق یا وادار کند معنای کنترل است. در بیشتر موارد این معنی چندان انسانی به نظر نمی رسد ولی در مدرسه کنترل روی دانش آموزان مفید است چون به موفقیت تحصیلی خودشان منجر میشود. در بسیاری از موارد کنترل با روی خوش بیشتر از سایر روشها نتیجه می دهد. به عبارتی، کنترل در مدرسه به این معنی است که معلم بتواند از ظرفیت و جایگاه خود برای انتخاب مسیر صحیح توسط دانش آموزان استفاده کند. در مورد والدینی هم که می خواهند کودکانشان استقلال خود را داشته باشند همینطور است. والدین کودکان خود را برای انجام دادن کارها آزاد می گذارند ولی در جای لازم دستورات و راهنمایی های لازم را دیکته می کنند. معلمانی که با زبان و رفتار مهربان و نرم دانش آموزان خود را کنترل می کنند از سایرین موفق تر هستند.
نفوذ
یکی از ایده آلهای تمام معلمان رسیدن دانش آموزان به باوری است که منجر به موفقیت می شود. معلم دانشآموز را از نظر معنوی به سوی موفقیت تحصیلی هدایت می کند. همیشه بعد از مرحله کنترل مرحله نفوذ قرار دارد. در کنترل انگیزه های مادی قرار دارد ولی در مرحلهی نفوذ دانش آموز دلیل و منطق تحصیل و موفقیت را درک می کند. به عبارتی انگیزه های این مرحله قابل دیدن نیستند. به طور حتم انگیزه های معنوی و نگرشی عامل قویتری برای موفقیت تحصیلی محسوب می شوند.
تعهد
معلمان خوب همیشه برای متمرکز کردن انرژی و توان دانش آموزان آنها را در مسیر خوبی هدایت می کنند. این مهم نیست که دانش آموز چه فکری می کند بلکه کاری که انجام می دهد اهمیت دارد. بر اساس نظریات جامعه شناختی کاری که مردم انجام می دهند نتیجه بخش و تولیدکننده است.به عبارت دیگر، کارهایی که شما می کنید زندگی شما را شکل میدهد و نه فقط باورهایی که دارید. بنابراین، معلمان خوب سعی می کنند کار دانش آموزان را در مسیری هدایت کنندکه با نتایج مثبت همراه است.
منبع:
Lemov, Doug. Teach Like A Champion. San Francisco: Jossey-Bass, 2010. pp. 146.
