به عقیده ی اکثر مردم، برای بهتر تصمیم گرفتن لازم است که بیشتر منطقی باشیم و کمتر روی عواطفش تمرکز کنیم. البته مدارک زیادی علیه این مدعا وجود دارد. برای مثال، در بیمارانی که به دلیل صدمهی مغزی، به صورتی غیرعادی سرد و منطقی میشوند. مشاهده شده است که این فرایند منطقیتر شدن نه تنها به آنها در تصمیمگیری یاری نمیکند، بلکه این افراد معمولاً به هنگام تصمیمگیری بسیار ناتوان هستند.
این بیماران معمولاً در قسمتی از قشر پیشین مغز خود دچار اختلال هستند و اغلب در بازی شرطبندی آیووا که روانشناسان از آن برای بررسی میزان خطرپذیری افراد استفاده میکنند، عملکرد ضعیفی دارند. به نظر آنتونیو داماسیو، نویسنده و متخصص اعصاب و روان، این افراد توانایی استفاده از غریزهی جرأت را از دست دادهاند و به عبارت دیگر نمیتوانند از آن در تصمیمگیری استفاده کنند. این ایده، اساس فرضیهی نشانگرهای جسمی آقای داماسیو است. این فرضیه بسیار قدرتمند و بانفوذ است، اما تمام مدارکی که آن را اثبات میکنند و در طول چند دهه جمعآوری شدهاند، مربوط به همان بازی شرطبندی آیووا میباشند.
دو روانشناس بریتانیایی، در آخرین شمارهی مجله ی تصمیم (Decision) فرضیهی نشانگرهای جسمی را در قالب جدیدی به نام آزمون خطر ترکیدن بادکنک مورد بررسی قرار داده اند. در این آزمون از فرد میخواهند که بادکنکی را تا جایی که امکان دارند باد کنند. در این آزمون، شواهد کمی در تأیید فرضیهی نشانگرهای جسمی پیدا شدکهمدعی است واکنشهای جسمی ما تصمیمات ما را شکل میدهند.
ربکا رایت از دانشگاه اسکس و تیم راکو از کالج سلطنتی لندن سه مطالعهی مختلف بر روی تعداد زیادی شرکتکننده انجام دادندکه هر کدام شکلهای مختلف آزمون خطر ترکیدن بادکنک را انجام داده بودند.آزمون اصلی به این صورت بود که افراد باید تصمیم میگرفتند که تا چه حد بادکنک نشان داده بر روی صفحه نمایش را باد کنند. شرکتکنندگان هر قدر بادکنک را بیشتر باد میکردند، امتیاز بیشتری می گرفتند و میتوانستند به ازای امتیازهای خود پول دریافت کنند. اما اگر بادکنک را بیش از حد باد میکردند، و بادکنک میترکید، امتیازاتشان از دست میرفت. همزمان با انجام این آزمون، محققان میزان تعریق انگشتان شرکتکنندگان را که نشانهی خوبی از وضعیت جسمی و شدت احساسات است، اندازه میگرفتند.
رایت و راکو میخواستند ببیند که آیا میتوان مدرکی پیدا کرد که بر اساس آن بتوان گفت که واکنشهای روانی افراد در تصمیمگیری آنها موثر است یا خیر؛ چیزی که در ردیف یافتههای داماسیو در رابطه با بازی شرطبندی آیووا قرار میگرفت.
در بازی شرطبندی، چهار دسته کارت وجود دارد که هر کدام ارزش پولی متفاوتی دارند. شرکتکنندگان باید از بین این چهار دسته کارت، دستهای را انتخاب کنند که ارزش پولی بیشتری دارد. نکتهی اصلیای که وجود نشانگرهای جسمی را در این بازی تأیید میکند، این است که وقتی افراد سالم این بازی را انجام می دهند، حتی قبل از برداشتن کارتهاواکنشی جسمانی (مثل عرق کردن) از خود نشان می دهند. این واکنش حتی در صورتی که متوجه شوند کارتهایی که برداشتهاند، ارزش زیادی ندارد هم ممکن است رخ دهد و همین امر آنها را ارهنمایی میکند که به سراغ دستههای دیگر کارت بروند.
در آزمون بادکنک، رایت و راکو شواهد زیادی برای تأیید فرضهی نشانگرهای جسمی پیدا نکردند. نتایج بد وقتی بود که بالن منفجر میشد، پول از دست میرفت و افراد به شدت عرق میکردند. این را میتوان یک "نشانهی جسمی" یا واکنش قلبی مرتبط با نتیجهی بد دانست. با وجود این، محققان هیچ شاهدی مرتبط با این مدعا نیافتند که پاسخهای جسمی فرد در تصمیمگیریهای او مؤثر است. تعرق شرکتکنندگان ارتباطی با تصمیمهای بعدی آنها مبنی بر بادکردن بادکنک یا حفظ امتیازات نداشت.
سرانجام محققان اعلام کردند که" شواهد کمی در رابطه با تأثیر واکنش پوستی بر تصمیمگیری یافتیم که هستهی فرضیهی نشانگرهای جسمی به شمار میآید".
این پژوهش فقط یک نمونه است و نباید با توجه به یک نمونه اعلام کرد که فرضیهی نشانگر های جسمی درست یا نادرست است. همچنین، شواهد بیشتری وجود دارند که گرچه ارتباط مستقیمی با فرضیهی نشانگرهای جسمی ندارند، اما ایدهی بزرگتری را تأیید میکنند و آن این که احساسات جسمانی ما میتواند در تصمیمگیری ما نقش داشته باشد. برای مثال، افزایش ضربان قلب مرتبط است با احتمال اتخاذ تصمیمی اخلاقی. با وجود این، این مطالعه نشان داد که یکی از کلیدیترین نظریهها در روانشناسی بر پایهی آزمایشی بسیار محدود اعلام شده است و اگر در قالب جدیدی مورد مطالعه قرار گیرد، شاید به کلی رد شود.
ویراستار: علی خاکبازان
مترجم: فرزین احمدی
