همهی پدرها و مادرها اهدافی را برای فرزندشان در ذهن دارند، به تقویت مهارتهایی در او میاندیشند و همواره آرزوی موفقیت مداوم برای فرزندشان را دارند. گروهی از والدین رسیدن کودک به شخصیت مستقل و خودساخته را دوست دارند. برخی دیگر تلاش میکنند تا کودکِ فعال و سرزندهی آنها یک همیارِ موفق باشد و در کارهای گروهی، فوقالعاده ظاهر شود. با تمام علاقهمندیهایی که در والدین مختلف سراغ داریم، یک اصل همگانی در آنها بهوضوح وجود دارد؛ همهی پدرها و مادرها دوست دارند کودک آنها تصمیمگیریهای صحیح داشته باشد. آنها میخواهند فرزندشان قدرت تحلیل خوبی از دنیای اطرافش داشته باشد و با وجود سن کم، خوب فکر کند و خوب تصمیم بگیرد. زمان گفتوگو با کودک در مورد «خوب تصمیم گرفتن» فرا رسیده است.
باید به خاطر داشته باشید که کودک باید همیشه فرصت فکر کردن را داشته باشد. نه به سرعت فکر کردن ما بزرگسالان، بلکه باید این فرصت به تناسب مهارتهای فکری و قدرت تحلیلی آنها به شکل متناسب در اختیارش قرار گیرد. اگر پس از یک رفتار اجتماعی نامناسب با پرخاشگری و تنبیه به دنبال یافتن راهحل هستید عملاً هم فرصت فکر کردن به نادرست بودن رفتار را از کودک گرفتهاید و هم در تکرارهای احتمالی آن، درصد احتمال تصمیم اشتباه کودک را افزایش میدهید. فرصت تفکر باید به کمک گفتوگوی منطقی با کودکان فراهم شود. گاهی با وجود آگاهی از نتیجهی اشتباه یک تحلیل کودکانه، به او فرصت دهید تا نظرات خود را به شکل کامل ارائه کند و در انتها با استفاده از مثالهایی که برای خود او جذابیت و اثرگذاریِ بیشتری دارند، نادرست بودن آن را برایش تشریح کنید.
فضای فکری مناسبی برای کودکان بازسازی کنید. روشهایی را که دانشمندان در حل چالشهای زندگی روزمره در پیش گرفته بودند در کتابهای زندگینامه بیابید؛ بهویژه زندگینامههایی که با ادبیات مناسب سنن کودکان نوشته شدهاند. بعد مراحل تصمیمگیری آنها را برای کودکتان بازسازی کنید. طرح یک مسئلهی مشابه و تشویق کودک به طرح و بررسی آن، کمک زیادی به تقویت مهارت تحلیلی او خواهد کرد. معرفی مدلها و مثالهای تصمیمگیری صحیحِ روزمره که برای کودک در شرایط فعلی نیز قابل لمس باشد، بسیار مؤثر است. البته باید توجه داشت که این مورد، به سمت مقایسههای نادرست میل نکند تا از اثرگذاری آن کاسته نشود.
