هوش هیجانی فراتر از ضریب هوشی
واژه هوش هیجانی برای اولین بار توسط واین پاین[1] به کار برده شد ولی مایر و سالووی[2] در سال 1990 معنای این واژه را توسعه دادند. آنها هوش هیجانی را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی کنترل هیجانهای خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای عملکرد مؤثر در محیط و روبهرو شدن با مقتضیات زندگی دانسته و آن را در پنج حیطه خودآگاهی، اداره هیجانها، خودانگیزی، همحسی و تنظیم روابط بیان کردند.
هوش هیجانی مجموعهای از قابلیتهای غیرشناختی و مهارتهایی است که به فرد امکان میدهد تا بتواند در برابر خواستهها و فشارهای محیطی از عهده آنها برآید.
گلمن[3] (1997) برای هوش هیجانی پنج بعد را ذکر کرده که عبارتند از خودآگاهی (توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای بدست آوردن بینش و شناخت)، خودتنظیمی (قدرت تنظیم احساسات خود و یا به عبارتی، اظهار عواطف در جای درست و مناسب و نیز مهار آن)، خودانگیزشی (تعهد و التزام به انجام امور و عدم دلسردی و یأس در مقابل ناکامیها و نیز خوشبینی نسبت به آینده)، همدلی و دلسوزی (همدردی و مهربانی در مقابل مشکلات دیگران و دادن امید نسبت به موفقیت آنها در آینده) و مهارت اجتماعی (احترام به حقوق دیگران، اعتماد و نیز همکاری و برقراری ارتباط با دیگران) مورد توجه واقع شده است.
بنابراین اگر خودآگاهی و شناخت از خود ندارید، اگر قادر نیستید احساسات استرسزای خود را کنترل کنید، اگر نمیتوانید با دیگران همدلی داشته باشید و روابط اثربخشی برقرار کنید، در این صورت فرقی نمیکند چقدر باهوش باشید و ضریب هوشی شما چند است، بعید است به موفقیت زیادی دست پیدا کنید.
در این راستا برای افزایش هوش هیجانی خود به موارد ذیل توجه کنید:
تغییر را جزئی از زندگی خود بدانید و به دنبال آن باشید.
نقاطقوت و ضعف خود را بشناسید. نقاطقوت خود را تقویت و نقاطضعف خود را برطرف کنید.
با دیگران همدلی کنید، از موفقیتهای دوستان و آشنایان خود خوشحال و در غمهای آن شریک باشید.
با شرایط زندگی و محیطی، خود را وفق دهید و از اشتباهات خود و دیگران درس بگیرید.
کنجکاو باشید و به دنبال پاسخ سؤالات خود باشید.
آیدهالیست و کمالگرا نباشید.
همیشه و در همه حال از خداوند بزرگ که نعمتهای فراوانی به شما داده است، سپاسگزار و شکرگذار باشید.
مهربان و خوشاخلاق باشید.
خشم خود را کنترل کنید.
از استرس و اضطراب دوری کنید.

[1] Winepine
[2] Mayer & Salovey
[3] Goleman
