درسنامه درس دهم- جامعه شناسی یازدهم- آیدا علی بخشی

در این مطلب قصد داریم مطالب درس دهم جامعه شناسی یازدهم را برای شما دوستان عزیز بیان کنیم. امیدواریم مطالب بیان شده به شما در یادگیری بیشتر کمک نماید.

درسنامه درس دهم- جامعه شناسی یازدهم- آیدا علی بخشی

سلام به همه دوستان !

در این مطلب قصد داریم مطالب درس دهم جامعه شناسی یازدهم را برای شما دوستان عزیز بیان کنیم.

 امیدواریم مطالب بیان شده به شما در یادگیری بیشتر کمک نماید.

درسنامه درس دهم- جامعه شناسی یازدهم- آیدا علی بخشی


آیدا علی بخشی

دانشجوی رشته ی روانشناسی دانشگاه تهران

رتبه 29 منطقه دو- کنکور انسانی 1400



قرآن کریم به طور کلی دو نوع جامعه را توصیف می کند:

1: جامعه ای که ستیزی بر سر خون،نژاد، طبقه و ... ندارند و همه ی انسان ها برمدار آرمانی حقیقی و اصیل در کنار یکدیگر زندگی می کنند.

آیه ی مرتبط: و همانا این است امت شما، یک امت واحد و منم پروردگار شما ... .(مومنون/52)

 

2: جامعه ای که شامل دسته های پراکنده و متخاصم می شود و امکانات گروهی و ظرفیت ها و منابع آن ها از بین می رود.

آیه ی مرتبط: همانا فرعون روی زمین برتری جویی کرد و اهالی اش را گروه گروه گردانید، گروهی را به ضعف و ناتوانی کشاند و ... .(قصص/4)

 

نظریه ی اشتباه اگوست کنت چه بود؟

اگوست کنت که جامعه شناسی فرانسوی بود، عقیده داشت که در گذشته اهمیت جنگ برای فاتحان در به دست آوردن ثروت و غنیمت جنگی بوده اما از زمانی که علم تجربی رشد کرد و صنعت نیز به تبعیت از آن توسعه پیدا کرد، جنگ از زندگی بشر حذف شد زیرا ثروت از طریق غلبه بر طبیعت به دست آمد. او عقیده داشت که جنگ در جامعه ی جدید غربی امری ذاتی نیست بلکه یک امر کاملا عارضی و تحمیلی است.

چرا نظریه ی کنت اشتباه بود؟ وقوع جنگ جهانی اول در نیمه ی اول قرن بیستم، خطا بودن نظریه ی او را به ما نشان داد.


نکته ی مهم: در جنگ جهانی اول برای اولین بار از سلاح های شیمیایی و در جنگ جهانی دوم برای اولین بار از بمب اتم استفاده شد.


علت وقوع دو جنگ چه بود؟

مهمترین عامل وقوع این دو جنگ، رقابت کشورهای اروپایی بر سر مناطق استعماری بود. بنابرین هر دو جنگ جهانی با درگیری کشورهای اروپایی آغاز شدند.

منشا این دو جنگ هرگز ریشه در علل دینی نداشت و حتی ظاهر مذهبی و دینی نیز به خود نگرفتند. طرف های درگیر در این جنگ ها در قالب اندیشه های ناسیونالیستی، لیبرالیستی و سوسیالیستی، رفتار خود را توجیه می کردند. به همین دلیل است که ما می گوییم این دو جنگ ریشه در فرهنگ غرب دارند. اما هرگز نباید تصور کرد که این دو جنگ محدود به فرهنگ غرب شدند، بلکه همه ی جهان را درگیر خود ساختند.

 

نکته ی مهم: بحران موشکی کوبا جهان را تا آستانه ی جنگ جهانی سوم نیز برد.

 

جالب است بدانیم بعد از جنگ جهانی دوم هم صلحی پایدار در جهان برقرار نشد. پس از جنگ جهانی دوم، هریک از بلوک های شرق و غرب مناطقی از جهان را تحت نفوذ خود قرار دادند و تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ سرد بین این دو بلوک به همراه جنگ گرم بین مناطق اطراف آنها ادامه داشت و از این طریق به اقتصاد کشورهایی که به درآمد از تسلیحات نظامی وابسته بودند، رونق می بخشید.

 

نکته ی مهم: جهنمی ترین جنگ قرن بیستم، جنگ ویتنام بود. این جنگ زمانی آغاز شد که جنگ کره به تازگی تمام شده بود. در این جنگ نیروهای آمریکا و  شوروی در مقابل یکدگیر ایستاده بودند.

 

نظریه ی "جنگ تمدن ها" از ساموئل هانگتینگتون:

 این نظریه را ساموئل هانتینگتون مطرح کرد. او در این ظریه عملیات نظامی کشورهای غربی علیه کشورهای غیرغربی را توجیه کرد و همچنین از آخرین مرحله ی درگیری ها در جهان معاصر به عنوان "جنگ تمدن ها" یاد می کند. از نظر او در این مرحله دیگر دولت ملت ها بازیگران اصلی صحنه روابط بین المللی نیستند بلکه جنگ اصلی بین فرهنگ ها و تمدن های بزرگ رخ میدهد. شایسته است اشاره کنیم در این میان، فرهنگ اسلامی بزرگترین تهدید برای فرهنگ غرب است.

 

مفاهیم شمال و جنوب:

می دانیم که بیشتر کشورهای ثروتمند و صنعتی در نیمکره شمالی و بیشتر کشورهای فقیر در نیمکره جنوبی واقع شده اند، بنابرین از تقابل کشورهای فقیر و غنی به عنوان تقابل شمال و جنوب یاد می کنند.

این مفهوم بعد از جنگ جهانی دوم به کار گرفته شد زیرا برخی معتقد بودند که چالش اصلی بین کشورهای فقیر و غنی است نه بلوک شرق و غرب.


چند مفهوم مهم دیگر:

جهان اول: کشورهای سرمایه داری بلوک غرب.

جهان دوم: کشورهای موجود در کانون بلوک شرق.

جهان سوم: کشورهای خارج این دو قطب که تحت سلطه ی آنها هستند.

 

کشورهای توسعه یافته: کشورهای صنعتی و ثروتمند.

کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته و عقب مانده: کشورهایی که با کشورهای توسعه یافته مقایسه می شوند.

*این دو مفهوم نشان می دهد که کشورهای توسعه یافته، الگوی کشورهای دیگر هستند.

 

اصطلاح مرکز و پیرامون: این دو اصطلاح را افرادی به کار می برند که به نقش مرکزی کشورهای صنعتی معتقدند و بر این باور هستند که کشورهای پیرامونی به علت عملکرد کشورهای مرکزی، فقیر و ضعیف شده اند. بر اساس نظر آنها، کشورهای مرکزی چالش های درونی خود را با استفاده از ثروت کشورهای پیرامونی حل می کنند. مثلا رفاه کارگران خود را از طریق ثروت کشورهای پیرامونی تامین می کنند و مشکلات درونی خود را به بیرون از مرزهایشان انتقال می دهند.

کشورهای مرکزی چگونه ثروت را از کشورهای پیرامونی خارج می کنند؟ از طریق سرمایه گذاری های مشترک و معاهدات بین المللی.

 

اصطلاح استعمارگر و استعمارزده: افرادی که از این دو اصطلاح استفاده یم کنند، چالش کشورهای غنی و فقیر را به ابعاد اقتصادی محدود نمی کنند و به ابعاد فرهنگی هم توجه می کنند. از نظر این افراد مشکل کشورهای فقیر، خودباختگی فرهنگی آنهاست.



 

تهیه کننده:

آیدا علی بخشی- دانشجوی رشته روانشناسی دانشگاه تهران

سپاس از توجه شما

 

ارتباط با ما

برای ارتباط بیشتر با برترها و رزرو پشتیبان ویژه ، پیج و کانال تلگرام کانون برترها را دنبال کنید . 

همچنین میتوانید با شماره ۰۲۱۸۴۵۱ داخلی ۳۱۲۳ تماس بگیرید .


Menu