| نام و نام خانوادگی : کیمیا جمشیدی | میانگین تراز :7607 |
| رشته تحصیلی :علوم انسانی | منطقه / سهمیه کنکور :2 |
| تحصیلات پدر :لیسانس | شغل پدر : فرهنگی بازنشسته |
| تحصیلات مادر : لیسانس | شغل مادر : آموزگار پایه اول |
| تعداد سال های حضور در کانون :5 سال | تعداد آزمون های کانونی : 103 |
| شهر : نور | نام پشتیبان : زینب حسین پور |
شرکت در آزمون های کانون
از چه زمانی وارد کانون شدید و در چه پایه هایی در آزمونهاي کانون شرکت کردید و چنـد سـال؟ دلیـل آن چه بود؟ آیا به پیشنهاد خودتان بود یا دوستان و خانواده؟ آیا خودتان به این نتیجه رسیده بودیـد از ایـن سـال در آزمون ها شرکت کنید؟
من از سوم دبستان وارد کانون شدم پایه های سوم و چهارم و پنجم دبستان و همچنین یازدهم و دوازدهم(به مدت 5سال) در کانون شرکت کردمـ به دلیل برنامه ریزی منظم و آزمون های مکرر ـ خانواده ـ بله قطعا
چقدر تراز و رتبه و درصد دیگران براي شما مهم بود؟
من سعی می کردم که عملکرد های خودم رو باهم مقایسه کنم و چندان توجهی به عملکرد دیگر عزیزان نداشتم و بیشتر روی کار خودم تمرکز می کردم و به این موضاعات حاشیه ای چندان اهمیت نمی دادم
آیا در تابستان در آزمون ها شرکت می کردید؟ از چه سالی تابستان را جـدي گرفتیـد؟ و شـرکت در آزمـون هاي تابستان به شما در طول سال و در دوران مدرسه چه کمکی کرد؟
بله در تابستان نیز شرکت می کردم ـ از تابستان یازدهم به دوازدهم به صورت جدی شروع کردم ـ بله بسیار کمک کننده بود و خیلی خوشحالم از اینکه تابستان هم به درس خواندن و آزمون دادن مشغول بودم.
در دوران جمع بندي پیوستگی شما به برنامه ي آزمون ها نسبت به گذشته چه تغییري کرد؟ آیـا در همـه آزمون های دوران جمع بندي کانون شرکت کردید؟
خیلی بیشتر شد ـ بله در همه ی آزمون های کانون شرکت کردم.
به نظرت درس خواندن در تابستان لازم است؟ آیا در آزمونهاي تابستان شرکت میکنی؟
قطعا بله ـ تابستان زمان طلایی ای برای مرور و بهتر شدن است.
چه خاطره ي خوبی از شرکت درآزمونهاي کانون داري؟
از ابتدای سال تحصیلی یازدهم که آزمون های کانون شروع شده بود، من چند آزمون اول، رتبه های بین 20 تا 30 کشوری رو کسب می کردم و چندان راضی نبودم ولی ناامید نشدم و خیلی بیشتر تلاش کردم اما متاسفانه رتبه ی 74 کشوری رو کسب کردم. مسلماً خیلی ناراحت کننده بود ولی دست از تلاش نکشیدم و دفعه ی بعدش رتبه ی 4 کشوری رو کسب کردم و در واقع این اتفاق به نوعی آغازی برای باور کردن خودم بود و بعد از آن توانستم در پایه یازدهم، رتبه های تک رقمی بدست بیاورم.
برنامه راهبردی
شما شخصا به کدام دروس در تابستان اهمیت بیشتري دادید ؟مطالعه در تابستان چه میزان در موفقیت شـما در ازمون سراسري نقش داشت؟ در تابستان مطالعه و تمرکز شما بر روي دروس پایه و سـال دوازدهـم بـه چـه میزان بود؟
از بین دروس عمومی به درس ادبیات بسیار اهمیت می دادم و در درس اختصاصی به دروسی که ضریب بالاتری داشتند، بیشتر اهمیت می دادم ـ آزمون های تابستان نقش پررنگ و موثری داشت ـ در تابستان یازدهم به دوازدهم، تنها بر دروس پایه تمرکز می کردم.
آیا از کتاب آبی ، سه سطحی ،تابستان ،نوروز و زرد و.... استفاده کردید؟ مهم تـرین ویژگـی هـاي ایـن کتـاب هایی که استفاده کردید را توضیح دهید؟
بله از کتاب های آبی و سه سطحی استفاده می کردم ـ کتاب های آبی سوالات دشوار و چالشی بسیاری داشت و از کتاب سه سطحی در دوران جمع بندی بیشتر استفاده می کردم و سوالات بسیار دشوار آن، خیلی کمک کننده بود.
چـه میـزان بـه برنامـه راهبردي عمل می کردید؟
من در سال دوازدهم در 6 آزمون تابستان شرکت کردم ـ برنامه ریزی ام در این دوران، بر اساس برنامه راهبردی بود و کاملاً به آن پایبند بودم.
از کدامیک از کتابهاي کانون در دوران دبیرستان استفاده میکرديد؟
در دوران دبیرستان از کتاب های آبی و سه سطحی استفاده می کردم.
در هر درس منابع کانونی خود را بنویسید، مهم ترین ویژگی و فایده و دلیل انتخاب این کتاب هـا بـراي شـما چه بوده، لطفا توضیح دهید؟
ریاضی : کتاب آبی کانون =دارای سوالات استاندارد و مشابه کنکور
اقتصاد : کتاب سه سطحی به دلیل وجود مسئله های زیاد و متنوع مربوط به درس اقتصاد
علوم وفنون=کتاب آبی به دلیل سوالات چالشی
منطق و فلسفه=کتاب آبی به دلیل وجود انواع سوالات از ساده به دشوار
روانشناسی:کتاب آبی : تست های متنوع و جذاب و سخت
ادبیات:سه سطحی.به علت سوالات زیبا و استاندارد
کارنامه و سایت
روز جمعه کارنامه را چه ساعتی می گرفتید ؟
در اولین دقایق بارگذاری کارنامه ها، کارنامه ام را مشاهده می کردم ـ ابتدا به رتبه نگاه می کردم.سپس به تراز و بعد از آن به بررسی درصد دروس و تعداد اشتباهاتم می پرداختم.
بعد از برگزاري آزمون ،آزمونها راچگونه تحلیل میکرديد؟
به بررسی غلط ها و نزده هایم می پرداختم نکات مهم را در دفتر و کتابم یادداشت می کردم.
از کدام ابزارهاي اطلاع رسانی استفاده میکردید؟
من از سایت کانون و مجله ی سرای دانش استفاده می کردم.
در سال هاي دهم و یازدهم از نظر آموزشی چه وضعیتی داشتید؟ در آزمون ها چه ترازي داشتید؟ دلیل و انگیزه ي این پیشرفت چه بود؟
در سال دهم کمی ضعف داشتم اما تابستان دهم به یازدهم جبران کردم ولی سال یازدهم وضعیتم خوب بود و میانگین ترازم 7256 بوده است ـ انتخاب هدف و حمایت خانواده و دبیران عزیزم،مهمترین دلیل برای بهتر شدنِ من بود.
برنامه ریزی شخصی و روش مطالعه
آیادفتر برنامه ریزي داشتید؟ دفتر برنامه ریزي چه کمکی به شما کرد؟
بله ـ در واقع دفتر برنامه ریزی یکی از دلایل پیشرفت من در کانون بود.
کتاب خودآموز براي شما چه فایده اي دارد؟
اشتباهات خودم را در آن یادداشت می کردم و در زمان مرور درس ها،بسیار کمک کننده بود.
برنامه ریزي شما در طول دو هفته چگونه بود؟ در روز چند درس را می خواندید؟ مباحـث پایـه و دوازدهـم راچگونه در برنامه تان قرار می دادید؟
از شنبه ی هفته اول تاچهارشنبه هفته دوم،کل دروس را مطالعه می کردم و تست های مربوط به آن را نیز انجام می دادم و روز پنجشنبه به مرور درس هایی که برای آزمون خواندم،می پرداختم.
ساعت مطالعه تان به طور میانگین در سال هاي متوسطه دوم و در سال دوازدهم چقدر بود؟
در سال یازدهم روزهای مدرسه، به طور میانگین 5 ساعت و روزهای تعطیل 9 ساعت درس می خواندم .در پایه دوازدهم،روزهای مدرسه به طور میانگین 7 ساعت یا بیشتر و روزهای تعطیل 12 ساعت یا بیشتر مطالعه می کردم.
در کدام درس ها روش مطالعه ي خود را تغییر دادید و پیشرفت زیادي داشتید؟
در دروس منطق و فلسفه،علوم و فنون و عربی،روش خواندن خود را تغییر دادم و نتایج بهتری را کسب کردم.
مهارت های خود تنظیمی : فراشناخت و هوش هیجانی
چگونه بین مطالعه براي امتحانات نهایی ومطالعه براي کنکور و تعادل ایجاد کردید تا بتوانید در هر دو نتیجـه لازم را به دست بیاورید؟
در دوران امتحانات نهایی،بیشترِ تمرکزم روی کنکور بود.به این صورت که کنکورهای سال های گذشته را شبیه سازی می کردم و طبق ساعت،با لباس و ماسک و روی صندلی آزمون،کنکور می دادم و بعد از تحلیل آزمون و یادداشت نکات مهم ، مابقیِ زمان را به خواندن برای امتحان نهایی اختصاص می دادم.
بهترین تراز شما در کدام درس ها بـود ؟ دلیل اینکه این درسها نقطه قوت شما بودند چه بـود؟
در ریاضی،عربی،اقتصاد،جامعه شناسی و فلسفه و منطق،درصدهای خوبی را کسب می کردم ـ معمولا به این دلیل که به این درس ها علاقه ی زیادی داشتم و تست های متنوع،کمک بیشتری به من می کرد . یعنی در ابتدا به کتاب کاملا مسلط می شدم و بعد از آن سراغ تست های متنوع و بیشتری می رفتم.
در کدام درس ها پیشرفت داشتید؟ چگونه پیشرفت کردید؟ آیا در روش مطالعه خود در این درس ها تغییـري دادید ؟
علوم و فنون .عربی. منطق و فلسفه ـ به طور مثال در درس علوم و فنون،به جای اینکه مانند گذشته تمام تمرکزم بر تاریخ ادبیات باشد،به سایر موضوعات این کتاب توجه بیشتری کردم و سعی کردم موقع آزمون،روی سوالات تمرکز زیادی داشته باشم و با دقت زیاد جواب سوال رو پیدا کنم.
پدر و مادرتان درسال آخر چه کمک هاي آموزشی به شما کردند؟
پدر و مادرم مهمترین و بهترین پشتیبان من در این دوران بودندو محبت و علاقه ی بی نهایت ایشان نسبت به من،باعث پیشرفت من شد و هروقت خسته می شدم و انگیزه ی ادامه دادن نداشتم،فقط لطف خداوند و کمک و محبت خانواده بود که باعث شد ادامه بدم.
تعطیل شدن مدارس به خاطر کرونا چه تأثیري روي درس خواندن شما داشت؟
مسلماً به لحاظ کیفیت یادگیری تاثیر منفی ای داشت ولی سعی کردم که این محدودیت را به فرصت تبدیل کنم و زمان بیشتری را به دروس اختصاص بدهم.
کدام معلم خود را به عنوان معلم برتر معرفی می کنید؟
به نظرم از بین دروس علوم انسانی،درس منطق و فلسفه از مهمترین و دشوارترین درس محسوب می شود و طبیعتاً دانش آموزان به دبیری فوق العاده و قوی و با تجربه نیاز دارند و من نیز از آقای دماوندی،دبیر محترم و باتجربه ام،بی نهایت سپاسگزارم.
روش های مدیریت زمان
براي مدیریت زمان سر جلسه کنکور چکار کردید؟ از کدام یک از روش هاي مدیریت زمـان اسـتفاده کردیـد؟
من در آزمون عمومی ابتدا از ادبیات شروع می کردم.و مدت 15 دقیقه را به آن اختصاص می دادم و تا هر سوالی که رسیدم،بعد از اتمام 15 دقیقه،فوراً سراغ درس عربی می رفتم و در مدت 20 دقیقه سعی می کردم که به تمام سوالات آن پاسخ بدهم.بعد از تمام شدن 20 دقیقه ی مربوط به درس عربی،سراغ دینی می رفتم و سعی می کردم هرچه زودتر به سوالات آن پاسخ دهم و هرچقدر که از درس دینی زمان ذخیره می کردم را به سوالات با قی مانده ی ادبیات اختصاص می دادم و در نهایت ، 20 دقیقه ی پایانی را به درس زبان اختصاص می دادم.در آزمون اختصاصی ابتدا ریاضی را در مدت 25 دقیقه پاسخ می دادم.و سوالات باقی مانده را رها می کردم و سراغ اقتصاد میرفتم و ابتدا سوالات حفظی آن را حدودا در 5 دقیقه پاسخ می دادم و 5 دقیقه دیگر آن را به حل مسائل می پرداختم و اگر مسئله ای باقی می ماند،آن را رها می کردم تا در زمان استراتژی بازگشت،به حل آن بپردازم.بعد از آن درس علوم و فنون را با دقت در 30 دقیقه پاسخ می دادم.درس عربی را معمولا در 15 دقیقه و بعد از آن از دروس تاریخ و جغرافیا و جامعه شناسی عبور می کردم و سراغ منطق و فلسفه می رفتم و معمولا در این درس 10 دقیقه می توانستم زمان ذخیره کنم و بعد از آن روانشناسی را پاسخ می دادم.برمی گشتم ابتدا جامعه شناسی و بعد به انجام تاریخ و جغرافیا می پرداختم.هرچقدر که زمان اضافه میاوردم،به مسائل ریاضی و اقتصاد،اختصاص می دادم و بعد از اتمام آن،سراغ سوالات نزده ای که توان پاسخ آن را داشتم می رفتم ـ من بعد از عید این روش را شروع کردم.ولی بهتر بود که از همان ابتدا با این روش آزمون می دادم.
آیا در روز کنکور با سوالات سـخت چالشـی و طراحـی جدیـد مواجه شدید؟ چگونه احساسات و زمان خود را مدیریت کردید؟
درس ریاضی بسیار سخت و چالشی بود.اما می دانستم که برای همه سخت هست . پس آرامش خودم را حفظ کردم و تا جایی که بلد بودم به سوالات پاسخ دادم و اصلا نگران تعداد نزده هایم در این درس نبودم چونکه میدونستم برای همه سخت هست.
روش شما به پاسخگویی به سوالات در روز کنکور چه بود؟ ایا ترتیب دفترچه سوال را رعایت کردیـد یـا تغییـر دادید؟
در دروس عمومی بله.اما در اختصاصی ابتدا به ترتیب: ریاضی -اقتصاد- فنون- عربی بعد از آن منطق و فلسفه و روانشناسی،سپس جامعه و تاریخ و جغرافیا.دلیل این کارم این بود که تا زمانی که انرژی دارم،ابتدا به دروسی پاسخ بدم که ضریب بالایی رو دارند و اگر آخرهای آزمون خسته شدم و تمرکزم پایین آمد،برای دروسی باشد که ضریب 1 دارند.
آیا اتفاق غیرمنتظرهاي در جلسه ي کنکور برایتان به وجود آمد؟ آیا درسی بود که در جلسه ي کنکـور شـما را غافلگیر کرده باشد؟ چگونه خودتان را در آن شرایط مدیریت کردید؟
متاسفانه بعد از این همه تلاش شبانه روزی،اتفاقات بدی در روز کنکور برای من افتاد.جای من در نمازخانه ای بود که اندازه اش دو برابر کلاس هایی بود که سایر دانش آموزان در آن آزمون دادند،بود و کولر اون ،قدرت و اندازش نصف کولر سایر کلاس ها بود. جای من دورترین نقطه نسبت به کولر بود.و کل مهتابی های نمازخونه روشن بود به جز اونی که بالای سر من بود.هرچی بهشون می گفتم که تاریکه گرمه،کسی به حرفم توجه نمی کرد،فقط می گفتن الان چیزی نگو بعد جای تو رو عوض می کنیم.نیم ساعت فقط داشتم خواهش می کردم که مهتابی بالای سرم رو درست کنن.بعد از کلی پافشاری و نگرانی من،درستش کردن.ولی هوا خیلی گرم بود ولی متاسفانه کسی بهم توجه نمی کرد.سعی کردم آرامش خودم رو حفظ کنم و بدون توجه به این مشکلات،آزمونم رو انجام بدم و بعد از اتمام عمومی،دمای بدنم به شدت بالا رفته بود درحالیکه اصلا حتی ذره ای استرس نداشتم و به خاطر دمای هوا، این مشکل برام پیش اومده بود.بازهم سعی کردم آرام باشم.ولی خب خیلی نگران شدم و بعد از اتمام زمان ریاضی و اقتصاد به اواسط فنون رسیدم و از شدت گرما،لباسهام شدیدا به خاطر تعرق،خیس شده بود.ترس اینو داشتم که مبادا خیس بودن دستم باعث پارگی پاسخبرگ بشه.حالا من نگران شده بودم و هرچی بهشون میگفتم،خیلی بد جوابمو می دادن و خیلی عصبانی بودم و نزدیک بود چند بار گریه کنم و تمام تمرکزم رو از دست دادم و بالاخره بعد از اونهمه پافشاری من،جامو عوض کردن.متاسفانه من رو فرستادن روی صندلی ای که دسته اش رو به جلو،شیب تندی رو داشت.گفتم عیب نداره و تحمل می کنم.ولی بعد از یه ربع دیدم که گردنم درد گرفت چون خیلی باید به سمت جلو خم می شدم.دوباره صندلی خودم رو آوردن اونجا و کلی زمان منو گرفتن و من حالا حالم خیلی بد شده بود.از شدت عصبانیت به خاطر گرما و بی توجهی مراقبین، دستام خیلی می لرزید و هیچ تمرکزی نداشتم و چند بار وسط آزمون چشمهامو بستم آیه الکرسی می خوندم که یه کم آروم بشم.خلاصه بگم که بعد از اون همه تلاش و سختی و زحمت،این حوادث و بدشانسی باعث شد که از عملکرد راضی نباشم.ولی به امید خدا انشالله که پاداش زحماتمو بگیرم.