میزگردی با 5 رتبه‌ی یک رقمی : شما همه برنده اید

سؤال سخت برای همه سخت است، حتی برای دانش‌آموزان برتر. پس مسئله‌ی مهم، حفظ تمرکز و مدیریت خود در تمام طول جلسه‌ی کنکور است. این خلاصه و چکیده‌ی حرف‌های پنج رتبه‌ی‌ برتر کنکور سراسری در سال‌های اخ...

میزگردی با 5 رتبه‌ی یک رقمی : شما همه برنده اید
 
شـما همه برنده‌ايد

 
 
 سارا تراب 2 انساني - معين فلاحتگر 1 رياضي - رستگار رحماني 1 تجربي - داوود جهان سوز 3 تجربي - پگاه پزشکي 1 انساني
 
سؤال سخت براي همه سخت است، حتي براي دانش‌آموزان برتر. پس مسئله‌ي مهم، حفظ تمرکز و مديريت خود در تمام طول جلسه‌ي کنکور است. اين خلاصه و چکيده‌ي حرف‌هاي پنج رتبه‌ي‌ برتر کنکور سراسري در سال‌هاي اخير است که در خلال گفت‌و‌گو با ما در ميان گذاشتند. مطمئنيم خواندن اين حرف‌ها در اين روزهاي گرم باقي‌مانده تا کنکور به شما آرامش‌ خاطر مي‌بخشد.
 
 
روز کنکور، سر جلسه چگونه گذشت؟
 
داوود جهان‌سوز: من بارها جلسه‌ي کنکور را در ذهنم مرور کرده بودم تا اگر اتفاقي افتاد بتوانم خودم را کنترل کنم. بارها اين مسئله پيش آمد که اشتباهي کردم که ممکن است براي خيلي‌ها تخريب‌کننده باشد اما من توانستم آن را کنترل کنم و از اين کنترل خودم خوشحالم. تا جايي که امکان داشت توانستم ترس و استرس خودم را سر جلسه‌ي کنکور مهار کنم. به هر حال با اين‌که رتبه‌ي 3 بودم استرس داشتم.
 
پگاه پزشکي: مهم‌ترين تأثير آخرين آزمون‌هاي برنامه‌اي، شباهت آن با فضاي کنکور‌ سراسري بود. من سر جلسه‌ي کنکور احساس نمي‌کردم کار جديدي انجام مي‌دهم و استرس خودم را کنترل کردم. چون در آزمون‌هاي برنامه‌اي براي عمومي‌ها وقت کم مي‌آوردم در مورد آن‌ها نگران بودم؛ اما وقتي در کنکور، عمومي‌ها را پشت سر گذاشتم، با آرامش به سؤالات اختصاصي جواب دادم.
 
معين فلاحتگر: چون از دوران راهنمايي در آزمون‌هاي برنامه‌اي کانون شرکت کرده بودم، آزمون کنکور برايم عادي بود و استرس نداشتم. هر دو هفته يک‌بار آزموني شبيه کنکور مي‌دادم و کنکور برايم حکم آزمون نهايي را داشت.
 
رستگار رحماني: من شب قبل از کنکور اشتباهي کردم که اگر الان بخواهم کنکور بدهم اين کار را نخواهم کرد. من براي اين‌که شناخت بيش‌تري از درس‌هاي عمومي پيدا کنم، کنکور هنر را کار کردم و اين کار باعث خستگي‌ام شد. شب کنکور نتوانستم بخوابم و مي‌ترسيدم که سر جلسه خوابم ببرد. من در کنکورِ يک شهر ديگر شرکت کرده بودم و به محيط، آشنايي نداشتم و مي‌ترسيدم که روز کنکور به جلسه نرسم. من بايد روز قبل از کنکور، آدرس محل کنکور را بررسي مي‌کردم. سر جلسه کمي استرس داشتم اما نه به اندازه‌اي که نتيجه‌ي کنکور را خراب کنم. البته منتظر اتفاق غير منتظره‌اي نبودم. بايد داوطلب بر اساس آن‌چه در آزمون‌ها فراگرفته عمل کند و به دنبال و تغيير روش خود نباشد.
 
سارا تراب: عمومي‌ها را خيلي خوب پاسخ دادم چون از سطح آزمون‌هاي کانون پايين‌تر بود؛ اما در مورد اختصاصي‌ها نزديک بود اقتصاد را خراب کنم. در پايان برگشتم و تا جايي که توانستم به سؤال‌ها جواب دادم و برخي سؤالات را که نمي‌دانستم خالي گذاشتم و اتفاقي هم نيفتاد. مهم‌ترين  اتفاق سر جلسه‌ي کنکور حفظ آرامش و ادامه‌ دادن است. من اگر ادامه نمي‌دادم هيچ وقت اين‌جا نبودم.

يک هفته قبل از کنکور چه‌کار کرديد تا سر جلسه به اين آرامش رسيديد؟
 
داوود جهان‌سوز: سه چهار روز اول هفته، به روش‌هاي عادي درس خواندم و تا سه روز مانده به کنکور، برنامه‌ام را به همين روش ادامه دادم. مي‌خواستم دو سه کتاب را تا قبل از کنکور مرور کنم اما نتواستم. يک روز مانده به کنکور درس خواندن را رها کردم. چيزي که به من آرامش داد اين بود که يک ماه مانده به کنکور، خاطراتم را نوشتم.
 
پگاه پزشکي: من روزي دو بار آزمون شبيه کنکور کار مي‌کردم. از صبح تا 8 شب را به برنامه‌ي کنکور اختصاص داده بودم و از 8 تا 12 شب مباحثي را که نخوانده بودم مرور مي‌کردم. دو روز آخر هم درس نخواندم و سؤالات عمومي رياضي و تجربي را زدم. پاسخ تست‌هاي عمومي رياضي و تجربي به درصد‌هايم در کنکور خيلي نزديک بود.
 
معين فلاحتگر: من يک هفته‌ي آخر، اختصاصي‌ها را نخواندم؛ چون دو هفته مانده به کنکور، آن‌ها را تمام کرده بودم. اين، نتيجه‌ي همراهي من با برنامه‌ي راهبردي تا روز کنکور بود. قبل از عيد، بعضي از بچه‌هاي مهندسي به من هشدار مي‌دادند که از بقيه عقب هستم و مي‌گفتند با اين برنامه، درس‌ها را خيلي دير تمام مي‌کنم؛ اما وقتي کنکور دادم فهميدم واقعاً درست رفتار کرده‌ام. من هفته‌ي آخر، سه دور کتاب‌ها را دوره کردم. دين و زندگي و ادبيات را هم ‌خواندم و نتيجه‌ام بسيار خوب شد.
 
رستگار رحماني: من دين و زندگي را عادي خواندم و 94 درصد زدم. زمين‌شناسي را هم يک دور کامل خواندم. کنکور تجربي سال 87 را زدم. سعي کردم مصاحبه‌هاي رتبه‌هاي برتر سال‌هاي قبل را بررسي کنم و برخي را براي خودم شبيه‌سازي کنم. به دانش‌آموزان پيشنهاد مي‌کنم حتماً تا روز قبل از کنکور درس بخوانند.
 
سارا تراب: هفته‌ي آخر به خودم استراحت دادم. در تلويزيون مصاحبه‌اي ديدم که چند روز قبل از کنکور بود. در اين مصاحبه گفته شد که وقتي سؤالات درس عمومي را جلوي شما مي‌گذارند با خودتان قرار بگذاريد که ممکن است از اين 25 سؤال نتوانيد به 10 سؤال پاسخ دهيد. در اين صورت اگر بتوانيد به اين 10 سؤال جواب بدهيد خوشحال مي‌شويد و اگر نتوانيد، نگران نمي‌شويد. روز آخر کلمات زبان و تاريخ ادبيات و خلاصه‌برداري‌هايم را مرور کردم. سعي کردم کارهاي مهم خودم را دو هفته قبل از کنکور انجام دهم و هفته‌ي آخر بيش‌تر به آرامش و استراحت بپردازم. من سعي کردم در کنکور توانايي‌هاي بالقوه‌ام را به فعل تبديل کنم.

در جلسه‌ي کنکور وقتي در پاسخ‌گويي مشکل پيدا مي‌کرديد، چگونه اين مسئله را مديريت مي‌کرديد؟
 
داوود جهان‌سوز: من براي درس زمين‌شناسي خيالم راحت بود؛ اما وقتي در پاسخ‌گويي مشکل پيدا کردم دچار ترديد شدم. با اين حال پاسخ دادن را ادامه دادم و يکي دو دقيقه هم وقت اضافه آوردم. براي رياضي وقت کم آوردم و 10 سؤال مانده بود که حالم بد شد. به خودم گفتم انسان مي‌تواند در هر شرايطي خودش را کنترل کند. دو دقيقه چشمانم را بستم و تمرکز کردم و با قدرت و مديريت، کار را ادامه دادم. به نقاط قوتم مثل درس شيمي فکر کردم. به همين دليل آن را با فيزيک جابه‌جا کردم و به سرعت شيمي را جواب دادم. وقتي خيالم راحت شد، با آرامش به سراغ فيزيک رفتم و وقت اضافه آوردم. کانون مي‌تواند همه‌ي آزمون‌ها را مثل 3 آزمون آخر، بسيار سخت طرح کند اما اين کار را نمي‌کند چون بايد سه آزمون آخر، کاملاً شبيه به کنکور باشد و از طرفي دانش‌آموز در طول سال براي درس خواندن مطالعه کند نه صرفاً براي کنکور.
 
رستگار رحماني: داوطلبان بايد تغييراتي را که سازمان سنجش در روزهاي قبل از کنکور اعلام مي‌کند به خوبي رصد کنند. بايد براي کنکور درس‌ها را به ميزان 90 درصد مفهومي بخوانند. بچه‌هايي که از امکانات زياد برخوردار نيستند بيش‌تر مفهومي مي‌خوانند و مي‌توانند خوب تحليل کنند اما دانش‌آموزان شهرهاي بزرگ به دليل برخورداري از منابع زياد، فقط نکات را مي‌خوانند و گاه از اصل و مفهوم دور مي‌افتند.
 
پگاه پزشکي: من چون رشته‌ام را تغيير داده بودم، رياضي را کم خوانده بودم و نتوانستم 5 يا 6 سؤال را پاسخ بدهم. به نظر من مديريت بحران، موضوع عميقي است. من در اين شرايط با خودم گفتم که بايد حقوق تهران قبول شوم و توانستم با جديت مشکل را پشت سر بگذارم. مسئله‌اي که باعث شد اين بحران را کنترل کنم علاقه‌ام به رشته‌ي حقوق بود.
 
معين فلاحتگر: سؤال‌هاي ادبيات نقطه‌ي بحران من بود. در مفهوم سؤالات اشتباه مي‌کردم و اين مسئله وقت مرا مي‌گرفت. به خودم گفتم اگر سخت است براي همه، سخت است. من 9 سؤال را اصلاً جواب ندادم و 4 سؤال را به سختي جواب دادم؛ اما به‌موقع تمام کردم. عربي و زبان را خوب پاسخ دادم. در اختصاصي‌ها رياضي و فيزيک را خوب جواب دادم اما شيمي واقعاً سخت و همه‌ي سؤالات، محاسباتي بود. مشکل زمان داشتم اما باز هم فکر کردم که براي همه همين‌طور است. وقتي از جلسه‌ي کنکور بيرون آمدم ديگران هم همين وضعيت را داشتند و من از همه بهتر جواب داده بودم. نبايد اين‌طور فکر کنيم که حالا که خراب شده است تا آخر بي‌انگيزه جلو برويم.
 
رستگار رحماني: سر جلسه، جاي اختراع و کشف کردن نيست. کنکور بسيار قانون‌‌مندتر از آزمون‌هاي ديگر است. سال به سال سطح کنکور بالاتر مي‌رود و سؤالات ارتقا مي‌يابد. بايد هر کاري لازم است قبل از کنکور انجام داد. من هيچ وقت براي خودم درصد، مشخص نکردم بلکه براي خودم بازه‌ي نمره مشخص ‌کردم. گاهي در آزمون‌هايي دير حاضر مي‌شدم تا خودم را با استرس و مديريت زمان محک بزنم و براي چنين اتفاقاتي در کنکور آماده شوم. داوطلب بايد قبل از کنکور خود را براي بحران آماده کند. مشکلي که هميشه در آزمون‌ها و کنکورها داشتم اين بود که هميشه با عجله به سؤالات جواب مي‌دادم. در کنکور هم از همين موضوع مي‌ترسيدم. در آزمون‌هاي برنامه‌اي، سؤال آخر يا اول هر درس را غلط مي‌زدم؛ چون مي‌خواستم کنجکاوي کنم که سؤال بعدي چيست. من سعي کردم اين مشکل را براي کنکور حل کنم. شرايط کنکور براي همه يکسان است. من معتقدم در کنکور بايد دانش‌آموز اصلح برگزيده شود. اين‌جاست که تفاوت دانش داوطلبان با يکديگر مشخص مي‌شود.
 
سارا تراب: من تفاوت بچه‌هاي تک‌رقمي با ديگران را در اين مي‌دانم که آن‌ها با هر چيزي تخريب نمي‌شوند و مي‌دانند که براي درس‌ خواندن بسيار زحمت کشيده‌اند. من اگر با مشکلي روبه‌رو مي‌شدم نمي‌توانستم بقيه‌ي کارهايم را بيهوده بدانم و بي‌خيال شوم. نبايد زياد روي يک مشکل تمرکز کرد. اين کار، فرصت باقي موفقيت‌ها را از ما مي‌گيرد. مثلاً محور کتاب اقتصاد، متن و تشريح است اما در کنکور سبک سؤالات تغيير کرده بود و سؤالات به صورت محاسباتي آمده بود. من به اين فکر کردم که در درس‌هاي ديگر، نقاط قوتي دارم که بايد در آن‌ها موفق شوم. کساني که تراز بالاي 7000 دارند بايد زياد تست کار کنند. من براي ادبيات زياد وقت گذاشتم.

از چه روش‌هايي براي يادگيري مؤثر استفاده مي‌کرديد؟
 
رستگار رحماني: به تکرار خيلي اهميت مي‌دادم. از فرصت‌هايي که براي تکرار پيش مي‌آمد همين ايستگاه‌هاي جبراني بود. فرصت نمي‌کردم يادداشت‌برداري کنم و فقط نکات را مي‌نوشتم. من در تابستان بيش‌تر روي تست‌هاي اختصاصي تمرکز کرده بودم و کتاب‌هاي کمک‌آموزشي براي من در اولويت بود. کسي که احساس نياز مي‌کند، بايد از کلاس و کتاب کمک‌آموزشي استفاده کند. به نظرم بايد بچه‌ها تا عيد سال سوم از درس خواندن لذت ببرند.
 
معين فلاحتگر: روش درس خواندن من در تابستان و غير تابستان فرقي نداشت. در کل سال فقط در کنار سؤال‌هايي که در کتاب‌هاي تست اشتباه مي‌زدم، علامت مي‌گذاشتم و نزده‌ها و سخت‌ها را مشخص مي‌کردم. يکي دو بار سعي ‌کردم خلاصه‌نويسي کنم اما اين کار را ادامه ندادم. کتاب‌هاي درسي را کامل مي‌خواندم. حتي تابستاني که قرار بود مهرماه به سال سوم بروم درس خواندم. کتاب‌هاي پيش‌دانشگاهي را قبل از سال سوم تمام کرده بودم. با اين حال به نظرم از دست دادن فرصت تابستان، دليلي براي نااميد شدن نيست.
 
پگاه پزشکي: در تابستان تا قبل از اين‌که تغيير رشته بدهم فقط کتاب غير درسي مي‌خواندم؛ اما پس از آن، کتاب درسي ‌خواندم و طبق برنامه‌ي راهبردي پيش ‌رفتم. روش من به اين صورت بود که دور اول اصلاً به کنکور فکر نمي‌کردم و مفهومي مي‌خواندم. دور دوم کمي به کنکور هم فکر مي‌کردم و حتي مطالبي را که به نظر من جالب نبود مي‌خواندم و آن را علامت مي‌زدم که بعداً بيش‌تر بخوانم. توصيه‌ي من به دانش‌آموزان انساني اين است که بار اول، کتاب را مفهومي بخوانند و به کنکور فکر نکنند.
 
داوود جهان‌سوز: من از برخي از مباحث زيست و رياضي آن‌قدر لذت مي‌بردم که مي‌توانم بگويم با آن‌ها زندگي کرده‌ام. برداشت مفهومي از درس‌ها زماني حاصل مي‌شود که دانش‌آموز با درس‌ها زندگي کند.
 
منبع :

Menu