گفت و گو با محمدحسین وهاب زاده قهرمان پیوستگی هشتم

خیر، در طول سال تقریباً هیچ غیبتی نداشتم. دلیل اصلی‌ام این بود که آزمون‌های کانون را بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیند یادگیری می‌دانستم. حتی زمانی که آماده نبودم، شرکت در آزمون برایم ارزشمند بود؛ چون کارنا

گفت و گو با محمدحسین وهاب زاده قهرمان پیوستگی هشتم

نام ونام خانوادگی: محمد حسین وهاب زاده

مقطع و رشته:هشتم

نام شهر و استان:تهران

سال های کانونی: 1 سال

گفت و گو با محمدحسین وهاب زاده قهرمان پیوستگی هشتم

مصاحبه‌گر: آرتین وکیلیان 

آیا در آزمون‌های کانون غیبت داشتید؟ چه عاملی باعث شد حضور مستمر داشته باشید؟

خیر، در طول سال تقریباً هیچ غیبتی نداشتم. دلیل اصلی‌ام این بود که آزمون‌های کانون را بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیند یادگیری می‌دانستم. حتی زمانی که آماده نبودم، شرکت در آزمون برایم ارزشمند بود؛ چون کارنامه و تحلیل آزمون نشان می‌داد دقیقاً در چه نقاطی باید پیشرفت کنم. همین نگاه باعث شد خودم را به حضور مستمر متعهد بدانم.

 

تداوم در آزمون‌ها چه تأثیری روی پیشرفت و انگیزه‌ی شما داشت؟ 

این تداوم، مطالعه را برایم به یک چرخه منظم و قابل پیش‌بینی تبدیل کرد. هر دو هفته یک بار، یک «ایستگاه ارزیابی» داشتم که به من آرامش می‌داد؛ چون می‌دانستم در مسیر هستم. دیدن رشد تدریجی ترازم و اصلاح اشتباهات، مثل یک محرک قوی بود که انگیزه‌ام را دائماً شارژ می‌کرد. آزمون‌های پی‌درپی باعث شد اعتمادبه‌نفسم بالا برود و از آزمون دادن نترسم.

 

چطور برنامه‌ریزی می‌کردید تا با برنامهٔ راهبردی کانون هماهنگ بمانید؟

برنامه راهبردی برایم مثل نقشه‌ای بود که مسیر را مشخص می‌کرد. من بعد از هر آزمون، با توجه به نتیجه‌ای که گرفته بودم، برنامه‌ی دو هفته آینده را دقیق می‌نوشتم. ابتدا بودجه‌بندی آزمون بعدی را بررسی می‌کردم، سپس تکالیف مدرسه را در کنار آن قرار می‌دادم و یک برنامه تلفیقی می‌ساختم که عملی باشد. برای هر روز اهداف‌ کوچک اما قابل اندازه‌گیری تعیین می‌کردم تا پیشرفتم قابل پیگیری باشد.

 

نقاط قوت شما در کدام درس‌ها بود و روش مطالعه‌تان چه ویژگی داشت؟

در درس‌های پایه‌ای و مفهومی مثل فیزیک و زیست شناسی عملکرد بهتری داشتم. در فیزیک، بیشتر روی «فهم فرایند» تمرکز می‌کردم؛ یعنی قبل از حفظ فرمول‌ها، دلیل شکل‌گیری آن‌ها را یاد می‌گرفتم. در زیست‌شناسی از روش «مطالعه ترکیبی» استفاده می‌کردم؛ یعنی متن کتاب، تصاویر و تست‌های آموزشی را کنار هم پیش می‌بردم. این مدل دقیقاً چیزی بود که در تحلیل آزمون‌ها نتیجه‌اش را دیدم.

 

آیا از دفتر برنامه‌ریزی استفاده می‌کردید؟ ثبت ساعت مطالعه چه فایده‌ای داشت؟

بله، دفتر برنامه‌ریزی یکی از ابزارهای کلیدی من بود. وقتی ساعت مطالعه را می‌نوشتم، متوجه می‌شدم چه روزهایی کارآمد بوده‌ام و چه روزهایی از برنامه فاصله گرفته‌ام. همین شفافیت باعث شد خودم را بهتر مدیریت کنم. همچنین نظم دفتر برنامه‌ریزی کمک کرد که در طول هفته هیچ درس مهمی را از قلم نیندازم و توازن بین درس‌ها حفظ شود.

 

مهم‌ترین درسی که از حضور در کانون گرفتید چه بود؟

در کانون فهمیدم که موفقیت حاصل یک سیستم منظم و تکرار صحیح کارهای ساده است. یاد گرفتم که ارزش تحلیل آزمون حتی از خود آزمون بیشتر است. یاد گرفتم که برنامه‌ریزی بدون اجرا و اجرا بدون تحلیل، کارآمد نیست. این نگاه سیستم‌مند، نه فقط در درس خواندن، بلکه در مدیریت کارهای روزمره هم برایم کاربرد داشته است.

 

از چه تکنیک‌هایی برای مدیریت زمان در مطالعه و جلسه آزمون استفاده می‌کردید؟

برای مطالعه از روش «بخش‌بندی زمان» استفاده می‌کردم؛ دوره‌های مطالعه متمرکز همراه با استراحت‌های کوتاه. این مدل ذهنم را تازه نگه می‌داشت. در جلسه آزمون هم از روش «ضربدر و دایره» استفاده می‌کردم تا زمانم تلف نشود و ابتدا سراغ سوالاتی بروم که تسلط بیشتری روی آن‌ها دارم. این روش باعث شد هم سرعت و هم دقتم بالاتر برود.

 

در کدام درس با تغییر روش مطالعه پیشرفت چشمگیر داشتید؟

در ریاضی تغییر بزرگی داشتم. پیش‌تر بیشتر از روی حافظه کار می‌کردم، اما بعد متوجه شدم ریاضی فقط با حل مسئله و تحلیل اشتباهات تقویت می‌شود. حجم حل تمرینم را بالا بردم و تست‌ها را به صورت «سری‌های تمرینی» حل می‌کردم. این تداوم، باعث شد هم مهارت تحلیل و هم سرعت عملم رشد کند.

 

از چه منابعی از کانون استفاده می‌کردید؟ کدام ویژگی برایتان مهم‌تر بود؟

کتاب‌های آبی و سه‌سطحی منابع اصلی‌ام بودند. در کتاب آبی، درسنامه‌های خلاصه و تست‌های پایه‌ای کمک می‌کردند فهمم تثبیت شود. در سه‌سطحی، طبقه‌بندی سوالات از ساده تا دشوار باعث می‌شد دقیقاً بفهمم در چه سطحی هستم. پاسخ‌های تشریحی جامع هم بخش مهمی از «فرایند یادگیری از اشتباهات» من بود.

 

تحلیل آزمون را چگونه انجام می‌دادید؟

تحلیل آزمون من سه گام داشت. مرحله اول، مرور اولیه بلافاصله بعد از آزمون برای شناسایی سوالات چالشی. مرحله دوم، دسته‌بندی دقیق اشتباهات در روز بعد به سه دسته: بی‌دقتی، ضعف مفهومی و ناتوانی در حل تست. مرحله سوم، رفع اشکال هدفمند در طول هفته با مطالعه دوباره و حل تست‌های مشابه. این چرخه باعث شد با هر آزمون یک قدم واقعی پیشرفت کنم.

 

برای حفظ انگیزه در طول سال چه کاری انجام می‌دادید؟

پیشرفت‌های کوچک را برای خودم جشن می‌گرفتم. هدف‌های هفتگی می‌گذاشتم و اگر به آن‌ها می‌رسیدم، یک پاداش کوچک برای خودم در نظر می‌گرفتم. همچنین به جای مقایسه با دیگران، تنها معیارم «نسخهٔ قبلی خودم» بود. دیدن اینکه از ماه قبل بهتر شده‌ام، بهترین انگیزه‌ام بود.

 

خانواده چه نقشی در مسیر پیشرفت شما داشتند؟

خانواده‌ام نقش یک پشتیبان آرام و مطمئن را داشتند. نه فشار می‌آوردند و نه توقع غیرواقعی داشتند. فقط بستر مطالعه را فراهم می‌کردند و با اعتمادشان به من انگیزه می‌دادند. این فضای امن ذهنی کمک کرد بدون استرس اضافه، برنامه‌ام را دنبال کنم.

 

برای رفع اشکال یک مبحث یا سوال چطور عمل می‌کردید؟

ابتدا سعی می‌کردم ریشه مشکل را پیدا کنم؛ اینکه آیا از مفهوم درس بی‌اطلاع بودم یا در فرایند حل مسئله خطا کرده‌ام. اگر ضعف مفهومی داشتم، دوباره سراغ درسنامه و معلم می‌رفتم. اگر مشکل در حل مسئله بود، تست‌های آموزشی اضافه‌تری حل می‌کردم و پاسخ تشریحی را دقیق می‌خواندم تا الگوهای حل را یاد بگیرم.

 

برای کاهش بی‌دقتی چه تمرین‌هایی انجام می‌دادید؟

یک دفترچه ویژه «بی‌دقتی‌ها» داشتم. هر اشتباهی را با ذکر دلیلش یادداشت می‌کردم. قبل از هر آزمون این دفترچه را مرور می‌کردم تا از اشتباهات تکراری دور بمانم. علاوه بر این، در خانه تست‌های زمان‌دار زیاد تمرین می‌کردم تا تمرکزم در شرایط واقعی آزمون بالاتر برود.

 

مهم‌ترین توصیه  شما به دانش‌آموزان دیگر چیست؟

به مسیر اعتماد داشته باشید. آزمون دادن، تحلیل کردن، برنامه‌ریزی و اصلاح، مثل حلقه‌های یک زنجیر هستند؛ اگر یکی را حذف کنید، نتیجه دلخواه به دست نمی‌آید. پیوستگی را جدی بگیرید و از اشتباهات نترسید. رشد واقعی وقتی اتفاق می‌افتد که صبور باشید و قدم‌های کوچک اما مداوم بردارید.

Menu