مصاحبه با آنیتا محمدی—رتبه برتر کنکور هنر و دانشجوی رشته‌ی نقاشی

مصاحبه با آنیتا محمدی — رتبه 4 کنکور هنر 1403 و دانشجوی رشته‌ی نقاشی دانشگاه تهران

مصاحبه با آنیتا محمدی—رتبه برتر کنکور هنر و دانشجوی رشته‌ی نقاشی

از تیزهوشان تا دانشگاه تهران؛ گفت‌وگو با دختری که مسیر ریاضی را رها کرد تا هنرمند شود.


مصاحبه‌گر: گودرز نباتی


۱) خودتون رو برای مخاطبان معرفی کنید.
من آنیتا محمدی هستم، متولد شهر زیبای رشت و بزرگ شده در شهر هشتگرد . مسیر تحصیلی‌ام را در مدارس تیزهوشان گذراندم و در کنکور ریاضی موفق به کسب رتبه‌ی ۱۶۹۹ شدم. اما امروز، با افتخار دانشجوی رشته‌ی نقاشی دانشگاه تهران هستم؛ رشته‌ای که به راستی بازتاب روح و علاقه‌ی حقیقی من است.

۲) اولین جرقه‌ی علاقه به هنر و نقاشی در زندگی‌تون چطور شکل گرفت؟
اولین جرقه مثل خیلی از کودکان از دوران کودکی زده شد؛ روزی که مادرم کاغذ و مداد را دستم داد و متوجه شد نقاشی‌هایم با سن و سال آن روزهایم تفاوت دارد. او نخستین نقاشی‌هایم را نگه داشت. اما علاقه‌ی جدی من از دوران دبیرستان آغاز شد، وقتی در مسابقات نقاشی شرکت کردم و مرحله به مرحله از منطقه تا سطح کشوری پیش رفتم. همان‌جا بود که با استادان بزرگ هنر آشنا شدم و درک کردم که فضای هنری چقدر عمیق، آرام و پرشور است.

۳) دوران تحصیل در مدرسه چه تأثیری روی مسیر شما گذاشت؟
در دبستان در مدرسه‌ای معمولی درس می‌خواندم اما علاقه‌ام به کتاب‌های هوش باعث شد در آزمون تیزهوشان شرکت کنم و شش سال در آن فضا درس بخوانم. جو رقابتی تیزهوشان و برنامه‌ریزی‌های دقیق مدرسه، نظم و پشتکار را در من نهادینه کرد. همان مهارتی که بعدها در آمادگی برای کنکور نقشی اساسی داشت.

۴) خانواده‌تون چه انتظاری از شما برای انتخاب رشته‌ی دبیرستان داشتن؟
خانواده‌ام همیشه مسیر مهندسی را برای من در نظر داشتند. مادرم رشته‌ی ریاضی خوانده بود و پدرم مهندس است؛ طبیعی بود که انتظار داشته باشند من هم راه آن‌ها را ادامه دهم.

۵) چه عواملی باعث شد رشته‌ی ریاضی را انتخاب کنید؟
در مدارس تیزهوشان معمولاً انتظار می‌رود دانش‌آموزان در یکی از رشته‌های نظری تحصیل کنند. از میان سه رشته‌ی ریاضی، تجربی و انسانی، من در دروس ریاضی توانمندتر بودم و با مفاهیمش ارتباط بهتری برقرار می‌کردم. بنابراین، انتخاب ریاضی برایم تصمیمی منطقی بود.

۶) تجربه‌ی آماده شدن برای کنکور ریاضی چطور گذشت؟
کنکور ریاضی، آزمونی جامع و چالش‌برانگیز است. دروس آن به‌طور زنجیروار به هم پیوسته‌اند و نیاز به برنامه‌ریزی بلندمدت دارد. از سال دهم با برنامه‌ی منظم پیش رفتم و آزمون‌های ماهانه‌ی قلم‌چی در سال آخر، مسیر مطالعه‌ام را هدفمند کرد.

مصاحبه با آنیتا محمدی—رتبه برتر کنکور هنر و دانشجوی رشته‌ی نقاشی۷) وقتی در رشته‌ی کامپیوتر دانشگاه تهران پذیرفته شدید، اون موقع چه حسی داشتید؟
راستش در ظاهر همه‌چیز خوب بود، چون قبول شدن در دانشگاه تهران برای خیلی‌ها یه رؤیاست، اما من ته دلم اون شور و شوقی رو که باید حس می‌کردم نداشتم. نقاشی رو در کنار درسم ادامه می‌دادم، ولی برام کافی نبود. سعی می‌کردم با رشته‌ام ارتباط بگیرم، از خوبی‌هاش تحقیق کنم، ببینم شاید بهش علاقه‌مند بشم، اما هیچ‌وقت اون علاقه شکل نگرفت. حس می‌کردم دارم مسیر کسی دیگه رو می‌رم، نه مسیر خودم.


۸) تجربه‌ی اولین ترم دانشگاه چطور بود؟
اولین ترم برام ترکیبی از هیجان و سردرگمی بود. محیط دانشگاه تهران فوق‌العاده بود، استادها و فضای علمی خیلی انگیزه‌بخش بودن، اما من ته ذهنم حس می‌کردم اون‌جا جای من نیست. هرچقدر بیشتر سر کلاس‌ها می‌رفتم، بیشتر متوجه می‌شدم که دارم چیزی رو دنبال می‌کنم که با درونم هماهنگ نیست. بعضی وقت‌ها بعد از کلاس می‌رفتم توی محوطه و شروع می‌کردم به طراحی یا نقاشی روی کاغذ، اون لحظه‌ها تنها زمانی بود که احساس آرامش می‌کردم. همون‌جا بود که کم‌کم فهمیدم باید تصمیم بزرگی بگیرم.

۹) چه چیزی باعث شد احساس کنید در مسیر درستی نیستید؟
با اینکه نمرات خوبی می‌گرفتم، درونم احساس خلأ می‌کرد. ذهنم مدام به سمت نقاشی و خلق کشیده می‌شد. حس می‌کردم در جایگاهی هستم که تمام توان و ذوقم در آن بروز پیدا نمی‌کند.

۱۰) تصمیم به انصراف و دوباره امتحان دادن چقدر برایتان دشوار بود؟
بسیار سخت. پذیرش این تصمیم با اضطراب، تردید و حتی دوره‌ای از افسردگی همراه بود. اما در عمق وجودم می‌دانستم باید به سمت علاقه‌ام برگردم. هیچ مسیر نادرستی نیست اگر با عشق آن را طی کنیم.

۱۱) چه شد که تصمیم گرفتید کنکور هنر بدهید؟
علاقه‌ام به هنر و نقاشی هیچ‌گاه خاموش نشده بود. آرامش و عمقی که در دنیای رنگ‌ها و سکوت بوم وجود دارد، برایم مثل پناهگاهی بود. تصمیم گرفتم برای یک‌بار هم که شده، مسیر دلم را دنبال کنم.

۱۲) شروع دوباره برای کنکور هنر چه تفاوتی با تجربه‌ی قبلی‌تون داشت؟
تفاوت از زمین تا آسمان بود. تعداد منابع زیاد بود — حدود ۳۵ کتاب از رشته‌های مختلف هنرستان — اما این‌بار مطالعه برایم لذت‌بخش بود. هر صفحه‌اش دری به دنیایی تازه از زیبایی و شناخت می‌گشود.

۱۳) روش مطالعه و برنامه‌ریزی شما برای کنکور هنر چگونه بود؟
برنامه‌ام ماهانه بود و با آزمون‌های کانون پیش می‌رفتم. تست‌های غلط و نزده را یادداشت می‌کردم و از روی کتاب‌های درسی وزارت‌خانه مرورشان می‌کردم تا یادگیری‌ام کامل شود.

۱۴) آزمون‌های کانون در این مسیر چه نقشی برایتان داشت؟
آزمون‌ها حکم آینه را داشتند؛ نقاط ضعف و قوت مرا نشان می‌دادند. از آن‌ها به‌عنوان ابزار سنجش و منبع تمرین استفاده می‌کردم، مخصوصاً برای مدیریت زمان و تسلط بر سؤالات ترکیبی.


۱۵) از چه کتاب‌هایی استفاده می‌کردید؟
عمدتاً منابع وزارت‌خانه و کتاب‌های کنکور سال‌های اخیر. این منابع دید عمیق و دقیقی نسبت به سرفصل‌های هنری به من دادند.

۱۶) وقتی نتیجه‌ی کنکور هنر را دیدید چه احساسی داشتید؟
در خانه‌ی یکی از اقوام بودیم. وقتی رتبه‌ام را دیدم، فقط اشک شوق ریختم. با هیجان به سمت مادرم دویدم و گفتم: «قبول شدم!» لحظه‌ای فراموش‌نشدنی بود.

۱۷) واکنش خانواده‌تان چه بود؟
بی‌نهایت خوشحال شدند. از ته دل لبخند می‌زدند و مدام تبریک می‌گفتند. آن روز، شادی آن‌ها برایم از هر موفقیتی باارزش‌تر بود.

۱۸) بزرگ‌ترین درسی که از این مسیر گرفتید چیست؟
یاد گرفتم که هیچ تلاشی بی‌ثمر نمی‌ماند. حتی وقتی همه‌چیز غیرممکن به‌نظر می‌رسد، خداوند در لحظه‌ای که انتظارش را نداری، درها را باز می‌کند.

۱۹) حالا که دانشجوی نقاشی دانشگاه تهران هستید، چه چیزی برایتان ارزشمندتر است؟
حضور در کنار اساتید و دانشجویان مستعد، نفس کشیدن در فضای آکادمیک هنر، و فرصتی برای رشد فردی و هنری — همه این‌ها برایم نعمتی بزرگ است.

۲۰) رشته‌ی نقاشی را چطور توصیف می‌کنید؟
نقاشی یعنی زندگی. هر احساس، فکر، خاطره و رؤیا روی قلم و بوم جاری می‌شود. زیبایی این رشته در تفاوت نگاه‌هاست؛ هیچ دو اثر هنری مشابه نیستند، چون هیچ دو انسان یکسان نمی‌اندیشند.

۲۱) چه شباهت‌ها یا تفاوت‌هایی بین تجربه‌ی ریاضی و هنر می‌بینید؟
برخلاف تصور عموم، ریاضی و هنر شباهت‌های زیادی دارند؛ هر دو نیازمند تمرکز، دقت و خلاقیت‌اند. تفاوت‌شان تنها در مسیر بیان است — یکی زبان عدد دارد، دیگری زبان رنگ.

۲۲) آیا از مهارت‌های ریاضی یا کامپیوتر در هنر استفاده می‌کنید؟
هنوز فرصت چندانی پیش نیامده، اما مشتاقم که در آینده ترکیب هوش مصنوعی و طراحی دیجیتال را در آثارم تجربه کنم.

۲۳) برنامه‌ها و آرزوهای آینده‌تان در مسیر هنر چیست؟
می‌خواهم به زبان شخصی خودم در نقاشی برسم و روزی بتوانم معلمی باشم که الهام‌بخش شاگردانش باشد — همان‌طور که استادانم برای من بودند.

۲۴) چه پیامی برای دانش‌آموزانی دارید که بین علاقه‌شان و انتظارات خانواده مردد هستند؟
به ندای درونتان گوش دهید. اگر با عشق قدم بردارید، هیچ راهی اشتباه نیست. خانواده و جامعه زمانی شما را تحسین خواهند کرد که جدیت و پشتکارتان را ببینند. هیچ رؤیایی دور نیست اگر ایمان داشته باشید.

Menu