نام و نام خانوادگی : مهدی هادی
پایه : دوازدهم انسانی
نام شهر و استان : استان زنجان ، شهر قیدار
شغل و تحصیلات مادر : خانه دار و تحصیلات دوم دبستان
شغل و تحصیلات پدر : کشاورزی و تحصیلات پنجم دبستان
معدل : 18
سالهای حضور در کانون : 1 سال
چند آزمون شرکت کرده است : 18 آزمون
مصاحبه گر: لعیا بیگدلی
الف) دوران کودکی و خانواده
۱. لطفاً کمی از دوران کودکی و محیطی که در آن بزرگ شدید برایمان بگویید. زندگی در روستا چه ویژگیهایی داشت؟
من توی یه روستای نسبتاً خلوت بزرگ شدم، جایی که زندگی یه جورایی سادهتر و صمیمیتره. بیشتر بچگیمون با بازیهای محلی، دوچرخهسواری و کمک به پدر و مادر تو کارهای سبک میگذشت. زندگی در روستا یه آرامش خاصی داره، ولی خب محدودیتهایی هم هست، مثلاً از نظر دسترسی به بعضی امکانات یا کلاسهای فرهنگی. اما همین فضا باعث شد یاد بگیرم روی پای خودم وایستم.
۲. نقش خانواده و حمایتهای آنها در دوران تحصیل شما چگونه بود؟ آیا با محدودیتهای مالی در خانواده روبرو بودید؟
خانوادهم همیشه پشتم بودن، مخصوصاً وقتی که دیدن تو درس جدیام. از نظر مالی شرایطمون خیلی عالی نبود، ولی بهقدری بود که نیازهای اصلی درسیم تأمین بشه. گاهی نیاز بود صبر کنم تا مثلاً کتاب کمکدرسی بخرم یا از کتابهای دستدوم استفاده کنم، ولی خانواده هیچوقت نگذاشتن کمبودی حس کنم. بیشتر از همه، دلگرمیشون بهم کمک کرد.
۳. چه خاطراتی از دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی در محیط روستایی دارید؟ آیا امکانات آموزشی مناسبی در دسترس بود؟
مدرسهمون معمولی بود، کلاسها و معلمها خوب بودن ولی خب نسبت به مدارس شهری محدودتر. مثلاً آزمایشگاه نداشتیم یا بعضی معلمها چند پایه رو با هم درس میدادن. ولی خاطرات شیرینی از همکلاسیهام دارم، رقابت درس خوندن، زنگ تفریحای شلوغ، و کمک معلمها که همیشه دلسوز بودن. محیط صمیمی و خاکی مدرسه باعث میشد حس خونه داشته باشه.
۴. آیا در خانواده شما کسی بود که الگوی تحصیلی یا شغلی شما باشد؟
بله، سه تا از برادرانم با تلاش و پشتکار به شغل معلمی رسیدن. دیدن مسیرشون و موفقیتی که با درس خوندن بهدست آوردن، بهم انگیزه داد. همیشه میدیدم چطور با علاقه کار میکنن و چطور تلاش کردن تا به جایی برسن، همین شد که منم تصمیم گرفتم راه خودمو با جدیت ادامه بدم.
چالشها و موانع
۵. بزرگترین چالشهایی که به عنوان یک دانشآموز روستایی با شرایط مالی محدود با آنها روبرو بودید، چه بودند؟
چالش اصلی، دسترسی محدود به بعضی منابع آموزشی و کلاسهای خارج از مدرسه بود. مثلاً تو روستا کلاس کنکوری یا مشاوره خاصی نبود و برای تهیه بعضی کتابها باید صبر میکردم تا از شهر تهیه کنیم. اینترنت هم همیشه پایدار نبود، مخصوصاً وقتی کلاسهای آنلاین لازم میشد.
۶. چگونه بر این چالشها غلبه کردید؟ چه راهکارهایی برای درس خواندن در شرایط سخت پیدا کردید؟ سعی کردم از منابعی که در دسترس داشتم بیشترین استفاده رو ببرم. از کتابهای درسی، جزوه معلمها و حتی کتابهایی که برادرام قبلاً استفاده کرده بودن. بعضی موقعها هم از کتابخونه مدرسه یا دوستانم کمک میگرفتم. تایمبندی مناسب برای کار و مطالعه هم بهم کمک کرد که بتونم تعادل حفظ کنم.
۷. آیا تا به حال ناامید شدید؟ چه چیزی به شما انگیزه میداد که ادامه دهید؟
بعضی وقتا که احساس میکردم از بقیه عقبترم یا منابع کافی ندارم، یه جور ناامیدی سراغم میاومد. ولی وقتی به هدفم فکر میکردم و یادم میاومد که خیلیها از همین شرایط به جاهای خوب رسیدن، دوباره امیدوار میشدم. حمایت خانواده و الگوبرداری از برادرام هم همیشه بهم روحیه میداد.
۸. چه فشارهای روانی یا اجتماعی را در مسیر تحصیل خود تجربه کردید؟
گاهی مقایسه شدن با بچههای شهری که امکانات بیشتری داشتن، برام سنگین بود. یا اینکه تو روستا بعضیها فکر میکنن درس خوندن زیاد فایدهای نداره، مخصوصاً برای بچههای انسانی. اما همیشه سعی کردم خودمو با خودم مقایسه کنم و بر اساس شرایط خودم جلو برم. حرفهای انگیزشی معلمهام هم تو این مسیر خیلی موثر بود.
۹. چه چیزی باعث شد که علیرغم این سختیها، برای درس خواندن و رسیدن به موفقیت انگیزه داشته باشید؟
حقیقتش همیشه به این فکر میکردم که اگه قرار باشم توی همین شرایط بمونم، چیزی تغییر نمیکنه. تنها راهی که میتونستم باهاش مسیر زندگیمو عوض کنم، درس بود. وقتی میدیدم بعضی از همروستاییهام با درس خوندن به جاهای خوب رسیدن، حس میکردم منم میتونم. این فکر بهم انگیزه میداد که ادامه بدم.
۱۰. هدف اصلی شما از درس خواندن چه بود؟ چه رؤیایی در سر داشتید؟
هدفم این بود که بتونم در آینده کاری داشته باشم که هم خودم ازش راضی باشم، هم بتونم به خانوادهم کمک کنم. همیشه دوست داشتم تو زمینههای مرتبط با علوم اجتماعی یا آموزش فعالیت کنم، شاید هم ادامه تحصیل بدم و معلم بشم. رؤیام اینه که روزی خودم بتونم به بچههای روستایی مثل خودم انگیزه بدم.
۱۱. آیا فرد یا عاملی بود که در لحظات سخت به شما انگیزه و امید بدهد؟
بله، بیشتر وقتها برادرام برام الگو بودن. اونا هم از همین شرایط رسیدن به معلمی، و وقتی میدیدم چطور به تلاششون افتخار میکنن، امیدوار میشدم. مادرم هم همیشه کنارم بود، با حرفهاش و دلگرمیش، حتی وقتی از نظر درسی چیزی نمیدونست، فقط بودنش باعث دلگرمیم میشد.
۱۲. چگونه توانستید تمرکز خود را بر روی درس حفظ کنید، مخصوصاً زمانی که با مشکلات متعددی روبرو بودید؟
اول یاد گرفتم که حواسمو به چیزایی که در اختیارم هست جمع کنم، نه چیزایی که ندارم. بعدشم سعی کردم برای خودم برنامهی ساده و قابل اجرا بنویسم. وقتی از قبل میدونستم قراره چی بخونم، حتی با وجود کار مزرعه یا مشکلات دیگه، تمرکزم بیشتر بود. گاهی هم با گوش دادن به موسیقی آروم یا تغییر محل مطالعه، حالمو بهتر میکردم.

راهکارها و استراتژیهای مطالعه
۱۳. روش مطالعه شما چگونه بود؟ آیا از روش خاصی استفاده میکردید که برایتان مؤثر بود؟
من بیشتر سعی میکردم خلاصهنویسی کنم. موقع خوندن دروس حفظی مثل تاریخ یا جامعهشناسی، مطالب رو با صدای بلند میخوندم یا تبدیل به سوال و جواب میکردم. برای دروس تحلیلیتر مثل منطق، سعی میکردم مثال بزنم یا با دیگران بحث کنم. مرورهای منظم قبل از آزمون هم خیلی کمکم میکرد.
۱۴. چگونه به منابع آموزشی دسترسی پیدا میکردید؟ آیا کتابخانه یا کلاسهای فوق برنامه در دسترس داشتید؟
تو مدرسهمون کتابخونه کوچیکی بود که بعضی منابع رو داشت. کلاس فوقبرنامه محدود بود، ولی گاهی معلمها خودشون تو وقتهای اضافه راهنماییمون میکردن. بعضی کتابها رو هم از کتابفروشیهای شهر میخریدم یا از برادرام که قبلاً انسانی خوندن.
۱۶. آیا از اینترنت یا فضای مجازی برای یادگیری استفاده میکردید؟ اگر بله، چگونه؟
بله، از اینترنت استفاده میکردم ولی با محدودیت. بعضی وقتا که اینترنت پایدار بود، ویدیوهای آموزشی کوتاه یا نکات کنکوری از سایت قلمچی و دیگر پیام رسان ها می دیدم.
موفقیت و آینده
۱۹. چه توصیهای به دانشآموزان دیگری دارید که در شرایط مشابه شما درس میخوانند؟
اینکه امکانات کم، یعنی خلاقیت بیشتر. سعی کنن مقایسه نکنن خودشونو با کسی که تو شرایط دیگهست. فقط هر روز یه قدم کوچیک بردارن. اگه ثابتقدم باشن، حتی با منابع محدود هم میتونن به چیزای بزرگ برسن.
۲۰. برنامههای شما برای آینده چیست؟ در رشته تحصیلی خود به دنبال چه اهدافی هستید؟
دوست دارم در زمینه علوم اجتماعی یا آموزش ادامه بدم. شاید معلم بشم یا وارد پژوهش در مسائل فرهنگی و اجتماعی بشم. همیشه علاقه داشتم یه کاری بکنم که با آدمها و مشکلات واقعی جامعه سر و کار داشته باشه.
۲۱. اگر قرار بود یک پیام برای مسئولین یا کسانی که میتوانند به دانشآموزان مناطق محروم کمک کنند، داشته باشید، آن پیام چه بود؟
خواهشم اینه که به مناطق روستایی فقط به چشم «کمبرخوردار» نگاه نکنن، بلکه به ظرفیتهایی که تو همین سختیها هست توجه کنن. دسترسی بهتر به اینترنت، کتاب، مشاوره و انگیزهبخشی واقعی میتونه خیلی فرق ایجاد کنه. حمایت فقط مالی نیست، گاهی یه جملهی درست، یه معلم مشتاق یا حتی یه کتاب خوب، سرنوشت یه دانشآموزو عوض میکنه.
سوالات پایانی
۲۲. چه چیزی را در مورد مسیر تحصیلی خود یاد گرفتهاید که فکر میکنید برای دیگران هم مفید است؟
یاد گرفتم که ثبات قدم از همه چیز مهمتره. اینکه منتظر شرایط عالی نباشم، بلکه با چیزایی که دارم حرکت کنم. وقتی یاد بگیری با کمترین امکانات بهترین نتیجه رو بگیری، اون وقت تو هر شرایطی میتونی پیش بری.
۲۳. آیا نکته یا خاطرهای هست که دوست داشته باشید در این مصاحبه به آن اشاره کنید و ما از آن غافل بودیم؟
شاید تنها چیزی که نگفتیم این بود که چقدر بعضی معلمها تو مسیرم نقش داشتن. یکی از معلمهام یه بار فقط با گفتن اینکه «تو میتونی» مسیر فکری منو عوض کرد. گاهی یه نگاه یا یه جمله ساده از یه آدم درست، میتونه سالها تو ذهن آدم بمونه.
ارتباط با کانون و آزمونها
۱. از چه سالی و چگونه با کانون فرهنگی آموزش (قلمچی) آشنا شدید؟
من از پایه یازدهم با کانون آشنا شدم. یکی از معلمهام خودش مشاور بود و بهم پیشنهاد داد که اگه بتونم، تو آزمونهای آزمایشی شرکت کنم. بعد از اون، از طریق یکی از کتابفروشیهای شهر که نمایندهی کانون بود، ثبتنام کردم.
۲. چه چیزی شما را ترغیب کرد تا در آزمونهای منظم قلمچی شرکت کنید؟
بزرگترین انگیزهم این بود که بدونم تو چه سطحی هستم و در مقایسه با بقیهی دانش آموزان چقدر آمادگی دارم. نظم برگزاری آزمونها هم خیلی برام مهم بود، چون باعث میشد یه ریتم منظم تو درسخوندن پیدا کنم و از برنامهم عقب نیفتم.
۳. به نظر شما، شرکت در آزمونهای قلمچی چه تأثیری بر روند تحصیلی و آمادگی شما برای کنکور داشته است؟
خیلی کمکم کرد. مخصوصاً توی زمانبندی و مدیریت استرس امتحان. وقتی هر دو هفته یهبار آزمون میدم، هم نقاط ضعفم زودتر معلوم میشه، هم میتونم به موقع جبرانشون کنم. باعث شده خودمو بهتر بشناسم و بتونم تو مسیر درسخوندن، هدفمندتر حرکت کنم.
۴. بیشترین فایدهای که از تحلیل آزمونها و کارنامه قلمچی میبرید، چیست؟
کارنامهها خیلی خوب نقاط قوت و ضعف رو نشون میدن. بخش تحلیل سوالات غلط و نزده واقعاً کاربردیه. مخصوصاً اون قسمت که نشون میده تو کدوم مباحث مشکل دارم یا زمان رو درست مدیریت نکردم. با کمک این تحلیلها، دفعه بعد هدفدارتر درس میخونم.
۵. آیا در برنامهریزی درسی خود، از منابع یا راهنماییهای کانون (مانند کتابهای خودآموز، جزوات و…) استفاده میکنید؟
بله، کتابهای آبی کانون، کتابهای «دور دنیا در چهار ساعت» و «جمعبندی» خیلی برام مفیدن. بعضی از کتابای موضوعی هم دارم که از آزمونها جداست ولی برای تمرین تست عالیه. راهنماییهای مشاورهای کانون تو بروشورها یا همون دفتر برنامهریزی هم کمککنندهست.
چالشها و راهکارها در آزمونهای کانون
۶. آیا تا به حال در آزمونهای قلمچی با افت تراز یا نتیجهای ناامیدکننده مواجه شدهاید؟ چگونه با آن برخورد کردید؟
بله، مخصوصاً یهبار تو آزمون پایان یازدهم، ترازم حدود ۵۰۰ نمره افت کرد. اولش واقعاً ناراحت شدم ولی بعد تحلیل کردم دیدم تو بعضی مباحث کمکاری کرده بودم. به جای ناامیدی، اون آزمون شد نقطهی عطفی برای جدیتر شدن. تمرکزمو بیشتر کردم و دوباره پیشرفت داشتم.
۷. چگونه برنامهریزی آزمونهای کانون را با برنامه درسی مدرسه و شرایط خودتان هماهنگ میکنید؟
سعی میکنم برنامه مدرسه رو پایه قرار بدم و با برنامهی آزمونها تنظیمش کنم. یعنی اول درسهای مدرسه رو میخونم، بعد با جدول بودجهبندی قلمچی مطابقتش میدم و مرور رو با برنامه آزمون جلو میبرم. چون وقتم محدودتره، باید خیلی دقیقتر برنامهریزی کنم.
۸. بهترین استراتژی شما برای پاسخگویی به سوالات در شرایط زمانی آزمونهای قلمچی چیست؟
اول سعی میکنم دروسی رو که قویترم سریعتر جواب بدم تا وقت اضافه برای درسای سختتر داشته باشم. تستایی که وقتگیرن یا شکدارن رو علامت میذارم و آخر سر برمیگردم. همیشه سعی میکنم زمان رو تو ذهنم مدیریت کنم و برای هر درس وقت ثابتی بذارم.
۹. آیا در کلاسهای حضوری یا آنلاین کانون (اگر شرکت کردهاید) شرکت کردهاید؟ تأثیر آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
من امکان شرکت حضوری نداشتم چون نمایندگی نزدیک نداشتیم، ولی گاهی از کلاسهای آنلاین رایگان استفاده میکردم. مخصوصاً تو دورههای جمعبندی یا بررسی سوالات آزمون. دیدن اینکه چطور باید تست تحلیل کرد، خیلی بهم یاد داد.
اهداف و آینده با رویکرد کانونی
۱۰. با توجه به رتبه خوبی که در آزمونها کسب میکنید، هدفگذاری شما برای آزمونهای آینده قلمچی چیست؟
هدفم اینه که تو هر آزمون نسبت به قبل پیشرفت داشته باشم، حتی اگه کم باشه. تلاش میکنم درصد دروس ضعیفمو برسونم به سطح بقیه درسهام. امیدوارم بتونم در آزمونهای جامع پایانی، به تراز بالای ۷۰۰۰ برسم تا برای کنکور آمادهتر باشم.
کنکور سراسری با استفاده از منابع و آزمونهای کانون دارید؟
بله، تو برنامهم هست که بعد از امتحانات نهایی، وارد دوره جمعبندی بشم. از کتابای جمعبندی کانون، آزمونهای سهروز یکبار و مرور آزمونهای قبلی استفاده میکنم. خلاصهنویسیهایی که در طول سال داشتم هم قراره نقش مهمی داشته باشه.
۱۲. درصدهای خود در دروس مختلف در آزمونهای کانون چگونه بوده و برای بهبود آنها چه برنامهای دارید؟
در درسهایی مثل جامعهشناسی و تاریخ درصد بالای ۷۰ دارم، ولی تو منطق و اقتصاد هنوز نوسان دارم. برای اینا سعی میکنم با تست هدفدار از روی تحلیل آزمون، ضعفهامو کم کنم. از اشتباهاتم یادداشت مینویسم و تو مرورهای هفتگی ازشون استفاده میکنم.
