خودتان را معرفی کنید؟
امین هاشمی نژاد هستم، از شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی، رتبهی نه منطقهی سه رشته تجربی و رتبه شصت و نه کشوری، به مدت چهار سال در صد و چهل آزمون برنامهای کانون شرکت کردم.
چه سالهایی در کانون بودید؟
سال های ششم دبستان، دهم، یازدهم و دوازدهم
سال ششم برای چی آمدید؟ بعد چطور شد که دو مرتبه از دهم آمدید؟
سال ششم برای قبولی در آزمون تیزهوشان آمدم، بعد گفتم در طول متوسطه اول زیاد به خودم فشار نیاورم، بعد باز دوباره از دهم برای کنکور شرکت کردم.
در سال ششم، تیزهوشان قبول شدید؟
بله قبول شدم.
کدام مدرسه بودید؟ کجا؟
مدرسه سمپاد شهید بهشتی، در شهرستان نهبندان
درمدرسه وضعیت درسی بچهها چطور بود؟
وضعیت درواقع کلاس ما، کلاس خاصی بود و چند نفر دانشآموز خیلی خوبی داشتیم که در شهر کم سابقه بودند.
شما آزمونها را حضوری دادید، چون ما امکان هم حضوری دادن برای بچهها گذاشتیم هم آنلاین؛ شما بیشتر حضوری آزمون میدادید یا آنلاین؟
تقریبا از سال دهم که چهار پنج آزمون اول که فقط آنلاین میشد، شرکت کرد، بعد در واقع امکان حضوری دادن هم فراهم شد، تقریبا اکثر آزمونها که امکانش بود حضوری شرکت کردم .
چرا حضوری را ترجیح میدادید؟
برای اینکه کنکور آنلاین نیست و کنکور هم حضوریست، برای اینکه شرایط کنکور، سروصدای حوزه آزمون، تسلط به دفترچه و درواقع شبیهسازی با شرایط کنکور را داشته باشم، در آزمون ها حضوری شرکت می کردم.
شما درآزمونهای مشابه پارسال شرکت میکردید؟
بله چون در واقع شبیهسازی آزمون فردا میشد.
چه استفادهای میکردید از آزمون مشابه پارسال ؟
در واقع با سوالات جدید آشنا میشدم، دوباره سوالات جدید را حل میکردم، بعد استرسم کم تر میشد که آیا به مباحث مسلط هستم؟

شما پاسخ های صحیح تان چقدر بود؟
دو هزار و نهصد و خردهای، تقریبا سه هزار پاسخ صحیح داشتم.
آزمون را چطوری ارزیابی میکردید؟
بعد از اینکه میرفتم خانه بعد تا آمدن نتیجه آزمون استراحت میکردم، بعدکه نتیجه میآمد تقریبا همهی سوالها را بررسی میکردم ؛ سوالاتی را که درست زده بودم، یک بررسی سرسری و کلی میکردم، سوالاتی که غلط میزدم را بررسی می کردم که چرا غلط زدم؟ و سوالاتی که ارزش علمی داشتند را یادداشت میکردم.
کجا یاد اشت میکردید؟
در یک دفتر یا کلاسور یادداشت می کردم.
بعد میشد که برگردید یادداشت ها را ببینید؟
بله در دوران جمعبندی برگشتم و دوباره آن ها را حل کردم.
شما برای این یادداشت برداری روشی داشتید؟
نه روش خاصی نداشتم.
گفتید آزمون که میدادید بعضی از سوال ها را یادداشت میکردید، مثلا چند سوال را یادداشت می کردید؟
برای زیست سوال یادداشت نمی کردم، بلکه نکته آن را در کتاب حاشیه نویسی میکردم.
این نکته خیلی مهم است؛ یعنی شما ترجیح میدادید برای زیست در خود کتاب درسی حاشیهنویسی کنید، یکی از بچهها بودکاغذ میچسباند، این برای چی بود؟ دلیل دارد:
برای اینکه کتاب را مرور میکردم، نکات را هم همان جا ببینم.
چطوری مشخص میکردید که مربوط به تست می باشد یا نیازی نداشتید که مشخص کنید؟ یادتان می ماند که این نکته در این آزمون بود و من اشتباه جواب دادم... بعد دوباره در دام میافتادید بار دوم یا نمیافتادید؟
برای نکات زیست کم تر پیش میآمد که دوباره در دام بیافتم ولی مثلا نکات فیزیک مثل تبدیل واحدها خیلی پیش می آمد که دوباره و چندباره در دام بیافتم.
واکسینه شدید در برابر این تبدیل واحدها و اشتباهات یا نه؟
خیر به هیچ وجه ...
یعنی اشتباه کردی باز؟
بله، هم کنکور تیر و هم کنکور اردیبهشت اشتباه کردم...
پس فایدهای یادداشت برداشتن چی بود؟
شاید برای این مورد فایدهای نداشت، ولی برای موارد دیگر فایده داشت.
به یک نفر گفتند پنی سیلین زدید تا به حال؟ گفت بله بعد زدند، حالش بد شد ! گفتند چی شد؟ گفت آخه دفعهی پیش هم همینطوری شدم...حالا شما هم یادداشت میکرد هم دو مرتبه در همون دام میفتادید ولی فکر نمیکنم زیاد باشد...
نه زیاد نبود یک مورد مثلا تبدیل واحد در دام افتادم.

شما در دی ماه هم در آزمون کانون شرکت کردید که هم زمان با امتحانات مدرسه بود؟
بله شرکت کردم.
آسیب نزد به شما؟
خیر دروس تخصصی مدرسه که نیاز به خواندن و مرور دوباره نداشت، چون قبلا خوانده بودم، یادم بود، برای دروس عمومی هم سعی می کردم شب امتحان بخوانم و نمره قابل قبول کسب کنم.
شما برنامهی کانون را چقدر قبول داشتید؟
من کاملا طبق برنامه کانون میخواندم.
چرا؟
چون درواقع باهاش نتیجه گرفته بودم و تصمیم گرفتم همین برنامه کانون را ادامه دهم.
شما طبق برنامهی پیشروی سریع را جلومیرفتید یا عادی ؟
در پاییز در واقع یک زوج درس را جواب می دادم با پیشروی عادی و در زمستان یازدهم را جواب دادم با پیشروی سریع و بعد یازدهمی که در طول پاییز نزده بودم را در دوران جمع بندی دوباره جواب دادم.
بعد خود دوازدهم را چی کار کردید؟
چون ترم دوم دوازدهم در اکثر دروس مباحث ساده تر هستند، زیاد مشکلی پیش نیامد.
پیشروی سریع را جواب دادید؟
پیشروی سریع را برای نیم سال دوم دوازدهم جواب دادم.
عید چه کار کردید؟
برنامهی خاصی نداشتم همان روند را ادامه دادم.
تمرکز شما روی کنکور بود یا امتحانات؟
کنکور بیشتر
خوب تا دورهی امتحان نهایی چه کار کردید؟
ترم اول که با مدرسه پیش می رفتم معلم ها هرجارو امتحان می گرفتند ماهم همان جارا می خواندیم.ترم اول هم برای امتحانات نهایی مرور کردیم، ترم دوم بعد از کنکور اردیبهشت شروع کردیم. خوب چطوری می خواندید؟ بیشتر نمونه سوال حل می کردید یا متن کتاب را می خواندید؟ نه بیشتر متن کتاب را می خواندم نمونه سوال را اخر حل می کردم، در واقع بعد از اینکه کتاب خوندم.
معدلتون چند شد؟ 19/83
تراز سوابق؟ 10660
تراز اردیبهشت چند شد؟12377
تراز تیر: 12220
شما بعداز اردیبهشت چه کار کردید؟
بعد اردیبهشت تقریبا یکی دو ساعت در روز تخصصی میخواندم. بیشتر عمومی ها را برای امتحان نهایی خواندم.
در کدام درس بیشتر تست میزدید، کدام درس بیشتر کتاب را می خواندید؟
بیشترین تستی که زدم برای زیست بوده در واقع بیشترین درسی که مطالعه می کردم زیست بوده؛ پنجاه درصد تست می زدم و پنجاه درصد کتاب را همراه با نکاتی که حاشیه نویسی کرده بودم می خواندم.
روش مطالعه چطور بود؟ یعنی اول درس میخواندید بعد آخر میرفتید تست می زدید؟ یا به صورت زیگزاگی درس تست ؟
دو سه روز اول در فاصله دو هفته، اول درسنامه میخواندم ،بعد در درسنامه تست هم هست آن ها را به عنوان تست آموزشی در نظر میگرفتم، بعد تست ها را شروع میکردم، میزدم هایلایت هم می کردم.
فیزیک و ریاضی چطور؟
شیمی تقریبا شصت چهل تست می زدم، ریاضی و فیزیک، نود ده تست می زدم.
یک کاری که خودتان انجام دادید و خیلی دوست داشتید، چه بود ؟
پیوستگی در آزمون، مثلا سال دهم تقریبا چهار نفر بودیم در کل حوزه که آزمون می دادیم، از کلاسمان فقط خودم میرفتم این پیوستگی را خیلی دوست داشتم؛ مثلا در هر شرایطی مثلا ماه رمضان که روزه میگرفتم باز میرفتم و آزمون میدادم، از این خوشم آمد که پیوسته آزمون میدادم.
یعنی شما موقعی که میدیدید فقط چهار نفری آمدید آزمون شرکت کردید میگفتید چه آدم قوی هستم نمی گفتید که من چه کار اشتباهی دارم می کنم.
واکنش دیگران چطور بود؟ کاری نداشتند به کارت یا مسخره میکردند یا تشویق میکردند ؟
نه تشویق و مسخره نمی کردند، بیشتر بهانه می آوردند که چرا خودشون این کار نکردند!
یعنی به شما توضیح میدادند؟بله
یعنی احساس میکردند، به شما بدهکار هستند و احساس عذاب وجدان میکردند؛ می گفتندمن کار داشتم نیامدم، ولی شما میدیدید که من چون دارم آزمون میدادم، برای خود شما امتیاز مثبت بود.
این اراده قوی را از کجا آوردید؟
فکر کنم یک چیز درونیست و به دست آوردنی نیست!
خوب مثلا احتمالا از پدرتان یا از خانواده؛ یک آدمی که خیلی قوی باشه الگو گرفته باشید.
به یکی از بچهها گفتم رتبه ی سه ، ازکرمان بود؛ گفت در ماشین هم مینشستم کتاب باز میکردم و میخواندم؛ من گفتم بچهها مسخره نمیکردند؟ گفت نه من کاری نداشتم! گفت این اراده را من از پدرم که کشاورزی می کرد، یاد گرفتم، شاید در واقع به طور ناخودآگاه این اراده گرفته شده باشه ولی خودم متوجه نباشم.
بله این درست است که گاهی اوقات این اثرات اجتماعی را ما میپذیریم.
با آقای ابوطالبی بود صحبت کردیم؛ می گفت که شاید این تاثیرات کوه یخ را که من میگفتم تاثیرات پدر و مادر هست که می بینیم که این بچه ها خودساخته می شوند، اینکه یک آدمی خودساخته می شود، حتما تحت یک شرایطی هست که به اینجا می رسد.
شما چند ساعت مطالعه میکردید؟
اوائل در واقع ساعت مطالعه را یادداشت میکردم، به دلیل وسواسی که روی ساعت مطالعه داشتم، از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم یادداشت نکنم و این ساعتهایی که می گویم تقریبا حدودی هست:
سال دوازدهم : پنج الیشش ساعت در واقع پنج شش ساعت در روزهایی که مدرسه میرفتم، درس میخواندم، روزهایی که مدرسه نمی رفتم ده ساعت تقریبا ،بعد همین تقریبا حفظ شد.
ساعت خوابتان چطور بود؟ منظم بود؟
نه منظم نبود؛ بعضی اوقات دوازده یا یک نیمه شب می خوابیدم.
تقریبا منظم نداشتیم؛ هر کدام از این رتبههای یک رقمی را دیدیم، در ساعت خواب همه نامنظم بودند؛ کی میخوابیدید کی بیدار میشدید؟
بیشتر بستگی داشت کی بخوابم؟ سعی میکردم در واقع هفت ساعت بخوابم چون اگر هفت ساعت نمی خوابیدم بازدهیم خیلی پایین می امد، بنابراین سعی می کردم هفت ساعت خواب را داشته باشم؛ مثلا دوازده میخوابیدم هفت بیدار میشدم.
معلم یا مشاوری که خیلی بهت کمک کرده؟
مشاور که نداشتم، معلم تقریبا همه معلم هایم به من کمک کردند.
میتوانید اسم ببرید؟
بله آقای خسروی: معلم زیست
آقای قلیزاده: باز معلم زیست
آقای عابدینی: معلم فیزیک، معلم های ادبیات خوبیم داشتیم: آقای مروی و آقای رحیمی
تا به حال در نهبندان چنین رتبهای داشتیم؟
تا جایی که من می دانم خیر؛ بله شما اولین نفرهستید.
فکر می کنید بعد از شما یک شور و اشتیاقی ایجادشود بین بچههای نهبندان؟ شما به بچههای نهبندان کمک میکنید؟
تاجایی که در توانم باشد سعی میکنم کمکشان کنم.
هدفتان چیست؟ چه رشتهای را انتخاب کردید؟انشاالله پزشکی.
کجا؟ دانشگاه تهران.
بعد تخصص فوق تخصص را فکر کردید؟
برای تخصص تخصص رادیولوژی و پوست حالا هفت سال خواهد گذشت و در واقع نظرم ممکن است تغییر کند ولی چیزی که فعلا در ذهنم هست، این است.
سایر گفتگوی های کاظم قلم چی با برترهای کنکور 1403 را اینجا مشاهده کنید
