نام و نام خانوادگی : نیوشا دشتی
نام شهر ، استان : اردبیل
رشته و دانشگاه قبولی : دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
رتبه کنکور : رتبه ۴۹۵ منطقه ۲ تجربی کنکور 1402
سالهای حضور در کانون : ۸ سال
رتبه کنکور 1400 : رتبه 13000 منطقه 2
رتبه کنکور 1401 : رتبه 5800 منطقه 2
تحصیلات و شغل مادر : فوق لیسانس روانشناس بالینی ، کارمند بهداشت
تحصیلات و شغل پدر : فوق لیسانس عمران ، کارمند بانک ملت
تراز سوابق : ۹۲۰۲
تراز کنکور : ۱۱۴۰۰
مصاحبهگر : صفا شیدایی
از اولین کنکور خود بگویید.
در کنکور ۱۴۰۰ من در وارد کردن گزینههای ادبیات و یک درس دیگر دچار اشتباه شده بودم و با کسب درصد ۱۰ در درس ادبیات رتبهام ۱۳۰۰۰ شده بود.
هنگام اعلام نتایج وقتی متوجه این موضوع شدید، واکنش شما چه بود؟ چطور شد ادامه دادید؟
من وضعیت درسیام خوب بود و همه اساتیدم انتظار رتبه خوب از من داشتند. البته شرایط کرونا بود و مدرسه نمیرفتم ولی نتایج آزمونهای کانون هم قابل قبول و خوب بودند. ولی من از همان ابتدا استرس داشتم و با شیوع کرونا و شرایط جدید تمرکزم هم کمتر شده بود و استرسم بیشتر شده بود. روزی که نتایج اعلام شد، خوب من قبلا درصدهایم را هم حساب نکرده بودم و انتظار چنین رتبهای را نداشتم. با دیدن نتایج یک شوک بدی به من وارد شد و فکر کردم بدترین اتفاق ممکن است و کل زحمات چندین ساله من از ابتدای تحصیلم به باد رفت.
خیلی ناراحت شدم و حتی نتوانستم گریه کنم، وقتی پدر و مادرم آمدند و متوجه موضوع شدند، من را آرام کردند و خوابیدم. حدود ساعت ۱ شب از خواب بیدار شدم
و تمام کتابهایم را آوردم و تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم. مادرم هم تعجب کرده بودند که من با آن شرایط میخواستم برنامه ریزی کنم. میتوانم بگویم علیرغم اینکه آن روز حالم خیلی بد بود، یعنی یکی از بدترین روزهای زندگیام بود، ولی وقتی دیدم کار از کار گذشته به خودم گفتم : " نیوشا، به خودت بیا! تو که راضی نیستی با رتبهای که حق تو نیست دنبال یک رشته دیگری بروی؟!" و وقتی دیدمکار دیگری از دستم ساخته نیست، تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم، هرچند شروع دوباره با آن شرایط روحی برای من کاری سخت بود، سعی کردم افکارم را روزانه بنویسم و کم کم با ساعت مطالعه کم روزانه شروع کنم.
بعد کلاسهای رفع اشکال را ثبت نام کردم، و وارد جو درس شدم. کمی پیش رفتم و اواخر شهریور همان سال شرایط سختتر شد و من باز ناامید بودم. تصمیم گرفتم از طریق عمویم با یک تراپیست ارتباط بگیرم که تاثیرگذار هم بود و ساعات مطالعهام بیشتر شد و باعث شد جدیتر برای کنکور تلاش کنم. مسیر پرفراز و نشیبی را طی میکردم و مدام سال قبل برایم یادآوری میشد. البته تا حدودی شرایط درسی و روحیام بهتر شده بود و رفته رفته بهتر از قبل هم میشد و من آن سال کنکور را شرکت کردم ولی نتیجه آن چیزی که میخواستم نشد.
درست است رتبهام تقریبا نصف شده بود ولی باز هم میدانستم حق من این نیست. چون یکسری نواقصی من داشتم و میدانستم باید رتبهام را بهتر کنم.
از سومین کنکورتان بگویید.
برای سومین کنکور چون سال قبل مطالب را خیلی خوب خوانده بودم، آزمون محور پیش میرفتم و در کنار آن از راهنماییها و کمکهای همسرم که دانشجوی رشته پزشکی هستند و در کنکور فیزیک را ۱۰۰٪ پاسخ داده بودند، هم بهره میبردم.
من از اوایل مهرماه با روزی ۴-۳ساعت مطالعه شروع کردم و از اواخر مهرماه تا اواسط دیماه به صورت کاملا جدی ادامه دادم.
مهمترین کارهایی که من برای کنکور دی ۱۴۰۲ کردم، اولا این بود که آزمون محور پیش رفتم و به تعداد زیادی آزمون حل کردم. به طوریکه شیمی من از ۲۷٪ به ۶۴٪ رسید.
سال اول شیمی را ۴۰٪ پاسخ داده بودم. سال دوم زمان خاصی به مطالعه شیمی اختصاص ندادم و خودم را درگیر یک جزوه کرده بودم و فقط آن را میخواندم و احساس میکردم بلد هستم و تست خیلی کمی کار میکردم و این باعث شد تسلطم را در این درس از دست بدهم. پس برای شروع در سال ۱۴۰۲ سراغ شیمی و فیزیک که نقاط ضعفم بودند، رفتم و روی تست زنی تمرکز کردم.
من قبلا چند منبعی بودم ولی منابع را نیمه کاره رها میکردم. تصمیم گرفتم یک منبع انتخاب کنم و فقط با آن پیش بروم.
دومین کارم این بود که از اواخر آبانماه، آزمون جامع کار کردن را شروع کردم. البته اگر من سال قبل در حد خیلی خوب نمیخواندم، نمیتوانستم در این بازه زمانی کوتاه جمع بندی کنم و آزمون جامع کار کنم.
ساعت مطالعه روزانهتان چقدر بود؟
خوب من واقعا هیچ وقت نتوانستم روزانه مثلا ۱۴ساعت درس بخوانم، همیشه برای من تمرکز داشتن و ساعات مطالعه طولانی مدت سخت بود. ولی خوب سعی کردم ۹-۸ساعت روزانه را داشته باشم. پیوستگیام را حفظ کنم و حتی اگر روزی مریض هم بودم ۶-۵ساعت میخواندم.
یکی از مهمترین موارد تاثیرگذار در موفقیت من که البته سالهای قبل هم نداشتم، همین پیوستگی در مطالعه روزانه بود و اینکه علیرغم نتیجه خوب یا بد آزمون، آن را تحلیل کنم و براساس نتایج آن تحلیل، نقاط ضعف و قوتم را بشناسم. بررسی کنم که مثلا چرا با وجود ۲هفته تلاش برای درس ریاضی، درصدم در آزمون ۳۰٪ شده است.
در روند درسیام سعی کردم با خودم روراست و صادق باشم و نقاط ضعفم را بپذیرم و این باعث شد برنامه ریزیام آگاهانه باشد.
گفتید آزمون محور کار میکردید، در این مورد توضیح دهید.
بعد از کنکور ۱۴۰۰ ترس از کنکور و آزمون در وجود من بود. هر روز که آزمون کار میکردم این حس را داشتم. یعنی در واقع از نتیجه آزمون ترسی در من ایجاد میشد. من سعی کردم با حل آزمون زیاد و رویارویی با آزمون و نتیجه بر این ترس غلبه کنم و کمکی که توانستم به خودم بکنم، همین بود. البته این را هم بگویم من در پایه ششم با وجود تلاش آزمون تیزهوشان قبول نشدم و نمونه دولتی قبول شدم و این مسئله هم من را ناراحت کرده بود. حتی در آخرین آزمون جامع قبل کنکور هم نمیخواستم شرکت کنم. چون میترسیدم نتیجه خوب نگیرم و روحیهام خراب شود و شب قبلش هم استرس داشتم ولی جالب است آن آزمون با تراز ۶۸۰۰ شد بهترین آزمون من!
البته نتیجه کنکور از آن هم بهتر شد. با اینکه تراز سوابقم به نسبت کمتر بود ولی تراز آزمونم خوب شد.
بعد آخرین آزمون جامع روحیه من خیلی خوب شد و با یک انرژی مضاعف و به کمک تحلیلهایی که برای آزمون جامع انجام داده بودم، مرور کردم.
تراز کنکور و سوابق و نمرههای امتحان نهایی را بگویید.
تراز سوابق ۹۲۰۲
تراز کنکور ۱۱۴۰۰
جلسه کنکور چگونه بود؟
خوب من شب قبل از کنکور، استرس زیادی داشتم و نمیتوانستم بخوابم. ولی به این باور ندارم که میگویند اگر شب کنکور خوب نخوابی، جلسه کنکور خوب پیش نمیرود. البته که خواب خوب و مناسب ضروری است ولی میخواهم این را بگویم که دانش آموزان نباید به خود تلقین کنند که چون نتوانستمخوب بخوابم حتما کنکورم را خراب خواهم کرد.
جلسه کنکور بهترین آزمون من بود و نتیجه خوبی همگرفتم.
درصد دروس شما در کنکور امسال چند بود؟
شیمی ۶۴٪ ریاضی ۴۴٪ زیست ۵۷٪ فیزیک ۵۳٪ زمین ۳۰٪
در مورد تحلیل آزمون و روش کارتان توضیح دهید.
بعد از برگشت از جلسه آزمون و کمی استراحت با بررسی سوالهای غلطم شروع به تحلیل آزمون میکردم. قبل از انتشار نتایج فقط روی سوالهای غلطم تمرکز میکردم و گاهی برای رفع اشکال یا مشاوره از همسرم هم کمک میگرفتم. بعد از اتمام غلطها و با انتشار کارنامه و پاسخنامه به سراغ تحلیل کامل آزمون میرفتم. در بین درسها اول از ریاضی شروع میکردم و غلطها و بعد نزدهها را بررسی میکردم.
چون ریاضی با اینکه نقطه قوت من بود ولی ریاضی آزمونها برای من سخت بود و هیچ وقت درصد دلخواه خودم که ۸۰-۷۰٪ بود را نمیگرفتم و درصدهایم بین ۵۰-۴۰٪ بود که این مرا خیلی ناراحت میکرد.
در بررسی به سوالات اشتباه اولویت میدادم و در دور دوم هم با پاسخنامه مجدد سوالات اشتباه را تحلیل میکردم.
اگر در پاسخنامه راهحل دیگری برای آن سوال بود، حتما آن را نشاندار میکردم یا به صورت خلاصه در دفترم یادداشت میکردم. در مرحله دوم سراغ سوالات نزده میرفتم و بررسی میکردم که چرا من به این سوال پاسخ ندادهام. این موضوع خیلی به برنامهریزی دو هفته آینده من کمک میکرد.
البته برای دو هفته برنامه ریزی جزئی نداشتم. تصمیم میگرفتم چه کارهایی باید انجام دهم و تیتروار آنها را یادداشت میکردم تا طی هفته انجام دهم و برای هر روزم، شب قبل برنامه ریزی دقیق انجام میدادم. بعد از سوالات نزده، سراغ سوالات درست میرفتم چون گاهی سر جلسه آزمون آنها را علامت میزدم، به خصوص در درس زیست و شیمی این کار را میکردم. سوالاتی که در جلسه شکدار جواب داده بودم و درست بودند را تحلیل میکردم.
پیوستگی در آزمون چقدر برایتان مهم بود؟
من سالهای پیش غیبت در آزمون هم داشتم. ولی امسال پیوستگی داشتم. حتی آزمون آخر را هم که نمیخواستم شرکت کنم، باز هم غیبت نکردم. حتی یادم است یک آزمون بیمار بودم ولی باز هم شرکت کردم و با اینکه ترازم پایین شد ولی برایم مهم حفظ پیوستگی بود و اینکه به نظر من سوالات آزمون خیلی با ارزش است.
سالهای قبل به دلیل خاطره بدی که از عدم قبولی در تیزهوشان داشتم، دید مثبتی نسبت به آزمون نداشتم ولی بعد متوجه شدم آزمونهای کانون مقابل من نیستند بلکه کنار من هستند و من برای برنامه ریزی و رفع اشکال از آنها کمک میگرفتم و همین موضوع باعث افزایش درصد من در شیمی از ۲۷٪ به ۶۴٪ و در فیزیک از ۲۲٪ به ۵۳٪ شد.
گفتید در یک آزمون ترازتان ۵۲۰۰ شد. برای آزمون بعد چه کار کردید؟
آزمون را تحلیل کردم و مباحثی که در آنها کم کاری داشتم را مشخص کردم و ۳-۲روز اول روی آنها متمرکز شدم. سعی کردم در کنار مطالعه برای آزمون پیش رو، روی مباحث و اشکالات آزمون قبل هم کار کنم تا مباحث گذشته و پیشرویهای جدید روی هم تلنبار نشوند و در آزمون بعد ترازم ۶۱۰۰ شد.
به نظر من دانش آموزان خیلی نباید روی نتایج آزمون حساس باشند. چون مباحث متفاوت است و ممکن است از قسمتی که خیلی روی آن تسلط داری، سوال کمتری مطرح شود و فرصت برای جبران هست.
من خودم در این مواقع بعد از کمی استراحت به خودم انگیزه میدادم به رشته دلخواه و هدفم فکر میکردم و دوباره شروع میکردم.
آیا در آزمونهای هدفگذاری و مشابه پارسال شرکت میکردید؟
بله، اکثر مواقع روز چهارشنبه آزمون مشابه پارسال را حل میکردم. سعی میکردم به صورت پرینت شده سوالات را داشته باشم و زماندار و در شرایط شبیه سازی شده کار میکردم.
پنجشنبه هم یک آزمون مشابه دیگر کار میکردم و این دو آزمون برای آمادگی روز جمعه خیلی به من کمک میکردند.
چقدر پایبند برنامه راهبردی بودید؟
من کاملا طبق برنامه راهبردی پیشروی میکردم. البته از اواخر آبانماه شروع به کار کردن آزمون جامع کردم. البته مباحث را تمام نکرده بودم ولی چون طبق تجربه سالهای قبل با آزمون دادن و جلسه آزمون چالش داشتم، این کار را زودتر شروع کردم.
اوایل هفتهای یک آزمون جامع کار میکردم و رفته رفته به تعداد آن اضافه کردم تا جایی که ماه آخر هر روز یک آزمون جامع کار میکردم.
در کنار پیشروی طبق برنامه راهبردی، کار کردن این آزمونها باعث مدیریت بهتر آزمون، کاهش استرس و رفع اشکال من شد.
تحلیل آزمون، پایبندی به برنامه راهبردی و پیوستگی سه رکن اصلی موفقیت در آزمونهای کانون قلمچی است.
در برنامهتان چگونه بین دروس پایه و دوازدهم تعادل ایجاد میکردید؟
به نظر خودم بیشترین چالش من در دروس سال دوازدهم بود که با کرونا هم همزمان شده بود و با اینکه زمان زیادی هم به آن اختصاص داده بودم ولی تثبیت نشده بود. از طرفی فکر میکنم سوالات دوازدهم به خصوص در درسهای محاسباتی ریاضی و فیزیک در آزمونها هم چالشی تر بودند. مثلا سوالات مبحث حرکتشناسی در فیزیک به خصوص آنهایی که آقای برادران طراحی میکردند، برای من چالشی بود. با توجه به این موارد من در ابتدای سال زمان بیشتری به درسهای دوازدهم اختصاص میدادم. رفته رفته سعی کردم یک تعادلی ایجاد کنم و تمام دروس را با هم جلو ببرم. طبیعتا من مباحث دهم را بیشتر خوانده بودم ولی باز نیاز به تست زنی بیشتری داشتم تا مباحثی که قبلا خوانده بودم را مرور و بازیابی کنم. از طرفی به این نکته پی برده بودم که اهمیت تستها برابر است و هدفمند جلو میرفتم یعنی بجای تمرکز تماموقت روی سوالات سخت، به سوالاتی که میتوانستم پاسخ دهم زمان بیشتری اختصاص میدادم. البته اینطور نبود که بقیه را نخوانم، من همه مباحث را خوانده بودم و تست هم زده بودم. ولی وقتی میدیدم چند آزمون پشت سر هم کار کردم و نتوانستم به یک تیپ تست پاسخ درست بدهم و به سوالاتی که برای من اولویت دارند زمان نمیرسد، پس تصمیم گرفتم در مرورهایم برای آن مبحث و آن تیپ سوالاتی که میتوانم پاسخ دهم وقت بگذارم.
قبلا دیدگاهم این بود باید به همه سوالات محاسباتی شیمی پاسخ دهم و این برایم استرسزا بود، ولی بعدا دیدم چون فیزیک و شیمی باهم است نمیتوانم زمان کافی بگذارم، به همین خاطر با شناسایی تیپ سوالات، دیگر برای آنها وقت زیاد نگذاشتم و آنها را در اولویت آخرم قرار دادم که با این کار زمان را مدیریت کردم و تعداد اشتباهاتم را کاهش دادم.
در مورد روش مطالعهتان در درس زیست توضیح دهید.
ابتدا میخواهم در مورد ایرادم صحبت کنم که قبل از اصلاح آن همیشه تعداد غلطهایم بالا بود و درصدم کم میشد. چون فکر میکردم باید متن کتاب را کامل حفظ باشم و با وجود اینکه بر مبحث تسلط کافی داشتم در آزمون وقتی بین دو گزینه شک میکردم نمیتوانستم گزینه صحیح را انتخاب کنم.
یکی از روشهای موفق من که خیلی به پیشرفتم هم کمک کرد، این بود که تست خیلی زیادی کار کردم. در روش مطالعهام ابتدا متن کتاب درسی را کامل میخواندم و همزمان تست زنی هم داشتم. بعد از اتمام یک مبحث یا یک صفحه آن را کامل برای خودم توضیح میدادم و وقتی متوجه میشدم کامل یاد گرفتهام از آن رد میشدم. بعد از آن سراغ تست زنی آموزشی میرفتم. در تست زدن تک به تک سوالات را تحلیل میکردم. قبلا تعداد منبع کمک آموزشیام خیلی زیاد بود ولی در سال آخر فقط یک منبع انتخاب کردم و آن را کار میکردم.
به نظر من یک نکته مهم این است که برای حاشیه نویسی کتاب و شناسایی نکات مهم تستها این کار را نباید در تست آموزشی کرد بلکه بعد از رسیدن به یک تسلط نسبی و در تست زدنهای زماندار باید نکات را استخراج کرد. چون وقتی کتاب را مرور میکنیم وجود نکات کلیشهای باعث سردرگمی میشود.
در ادامه روش مطالعهام با توجه به نتیجه تحلیل مباحثی که اشکال داشتم را دوباره از کتاب درسی میخواندم و مجدد یک بسته تستی با اعمال زمان کمتر از کنکور کار می کردم. در ماههای آخر هم سعی کردم، آزمونهای زیادی از مبحثهای مختلف حل کنم. از این آزمونها نکات زیادی یاد گرفتم چون سعی میکردم سوالات مهم را همانجا نشاندار کنم و در زمانهای مناسب آنها را مرور میکردم.
نمرههای امتحان نهاییتان چند بود؟
زیست را ترمیم کردم و نمره ۱۸.۷۵ خودم را به ۱۹.۲۵ رساندم.
فیزیک را ترمیم کردم و از ۱۷.۷۵ به ۱۹.۷۵ رسیدم.
ریاضی و شیمی ۱۹.۵ بود و ترمیم نکردم.
عربی ۱۹ بود که بعد از ترمیم ۱۹.۷۵ شد.
دینوزندگی ۲۰ بود. ادبیات ۱۷.۷۵ بود که بعد از ترمیم ۱۸.۷۵ شد.
هویت و سلامت هم ۱۵.۵ بود که با ترمیم ۱۷.۲۵شد.
زبان قبل ترمیم ۱۹.۲۵ بود که بعد از آن ۱۸.۷۵ شد و همان نمره اولم لحاظ شد.
سخن آخر...
برای افرادی که در شرایط مشابه من هستند، پیشنهاد میکنم اگر نسبت درس خاصی یا آزمون دادن حس خوبی ندارند، آن را در اولویت خود قرار دهند و زمان و انرژی بیشتری برای آن اختصاص دهند. تا زمانی که این اتفاق نیافتد، پیشرقت نخواهند کرد.
