گفت و گو با سیدرضا علی محمدی از بندپی شرقی
158 آزمون، از ششم دبستان تا پزشکی دانشگاه تهران
سیدرضا علی محمدی جلودار در یک نگاه:
شهر: بندپی شرقی (استان مازندران)
مدرسه دبستان: فرزانه بابل
مدرسهی متوسطه اول: استعدادهای درخشان شهید بهشتی بابل
مدرسهی متوسطه دوم: استعدادهای درخشان شهید بهشتی بابل
میانگین تراز دوازدهم: 6713
سالهای حضور در کانون: از ششم دبستان تا دوازدهم تجربی به مدت 7 سال (158 آزمون)
رتبهی کنکور: 18 منطقه 2
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی ارشد مهندسی زلزله، فرهنگی
تحصیلات و شغل مادر: لیسانس الهیات، فرهنگی
با چه معیاری رشتهی تجربی را انتخاب کردی؟
داستان ذهنیت من راجع به رشتهی تجربی داستان جالبی است. وقتی میخواستم وارد متوسطهی دوم بشوم به رشتهی پزشکی علاقه ی زیادی داشتم. کارهای عملی این رشته و این که با بدن انسان سروکار داشتیم برای من خیلی جذاب بود. اما مطالعهی تئوری زیست را زیاد دوست نداشتم. کلاس دهم که بودم دبیرم راه صحیح را به ما نشان دادند و یاد گرفتم که چطور باید عمیق و مفهومی این درس را بخوانم و یاد بگیرم. به مرور به درس زیست علاقهام بیشتر شد و دبیرهایم در ایجاد این شرایط نقش پررنگی داشتند. تدریس دبیرهایم به من در موفقیت در این رشته جهت داد. حتی در ابتدا از درصدهای درس زیست در آزمونهایم راضی نبودم. اما به مرور پیشرفت کردم و این پیشرفت در دوران طلایی نوروز در سال دوازدهم به اوج خود رسید، چون جمع بندی صحیح و خوبی انجام دادم.
در کنکور برای هر درسی چه درصدی را کسب کردی؟
ادبیات 84، عربی 78، دینی 95، زبان 95
ریاضی 90، زیست 78، فیزیک 85، شیمی 85
بهترین درصد اختصاصی تو مربوط به درس ریاضی بود. این درس را با چه شیوهای میخواندی؟
من برای هر مبحث در ریاضی کارم را با تدریس دبیر در مدرسه یا کلاس اضافه شروع میکردم. ریاضی تقریباً تنها درسی بود که برای آن کلاس اضافه میرفتم. بهترین کار این بود که درس هر روز را در همان روز بخوانم که یکی از اشتباهات من این بود که این کار را انجام نمیدادم. مخصوصاً برای درس ریاضی انجام این کار ضروری است. وقتی دبیر مبحثی را در کلاس تدریس میکند یا شیوهی حل تستی را به دانشآموز میآموزد بهترین کار این است که همان روز دانشآموز آموختههای خودش را تمرین کند و تستهای مشابه را کار کند. اگر زمان به عقب برگردد من از این شیوه استفاده میکنم. البته بعد از یادگیری درس من هم سعی میکردم مثلاً هر 100 تست ریاضی را در چهار بستهی 25تایی حل کرده و سپس این تستها را تحلیل کنم. این تقسیمبندی به من کمک میکرد تا نکات در حافظهی بلندمدت من تثبیت شود. چهارشنبه و پنج شنبهی قبل از آزمون هم از خودم برای این درس آزمون میگرفتم. در دوران طلایی نوروز منبع من برای جمعبندی کتاب ریاضی سه سطحی بود که بسیار از این کتاب راضی بودم.
حل تستهای متنوع چقدر در موفقیت تو مؤثر بود؟
من برای تمام درسهایم تستهای زیادی کار کردم و حتی بعد از عید سعی کردم آزمونهای مختلفی از خودم بگیرم تا با دیدگاه و نحوهی طراحی سؤال اساتید مختلفی آشنا شوم. اما به نظرم هم تدریس دبیر و یادگیری هر درس و هم حل تستهای متنوع در موفقیت دانشآموز در هر درس اثر دارد. نمیتوان گفت بدون تدریس خوب و یادگیری عمیق و تنها با اتکا به حل تستها میتوان نتیجه گرفت. از طرفی یادگیری بدون حل تست و سؤالات متنوع، ناقص باقی میماند. این دو مؤلفه مکمل هم هستند.
روش مطالعهی درس شیمی را برایمان بگو.
شیمی و روش یادگیری این درس تلفیقی از سایر درسهای اختصاصی ما بود. وقتی با کمک تدریس دبیرم مفاهیم این درس را یاد میگرفتم سعی میکردم همان روز یا نهایتاً روز بعد، متن کتاب درسی را به خوبی مطالعه کنم. سعی میکردم به عنوان یک استاد به کتاب نگاه کنم و به صورت ذهنی یا کلامی، مفاهیم را برای خودم تدریس میکردم. این کار به بازآموزی مفاهیم کمک میکرد. بلافاصله بعد از یادگیری به سراغ حل تستها میرفتم تا میزان یادگیریام را بسنجم. از بخشهایی که به خوبی یاد گرفته بودم تستهای بیشتری کار میکردم و بخشهایی که هنوز در یادگیری آنها ایراد داشتم، با مراجعهی مجدد به کتاب درسی مرور میکردم. حل تست و مرور متن کتاب را تا یادگیری کامل ادامه میدادم. من برای تمام درسهایم در دوران طلایی نوروز از کتابهای سه سطحی استفاده کردم. درواقع جمعبندی من در دوران طلایی نوروز با کمک کتابهای سه سطحی انجام شد.
میزان پایبندی تو به برنامهی راهبردی چقدر بود؟
مشاورم به من میگفت که چون برنامهی دوازدهم کانون در نیمسال دوم ممکن است برایم سنگین باشد، بهتر است کتابها را تا قبل از عید تمام کنم و درسهای پایه را بعد از عید بخوانم. اما من این کار را نکردم و تصمیم گرفتم تا انتهای مسیر همگام با برنامهی راهبردی آزمونها پیش بروم. تا هفتم فروردین درسهای پایه را جمعبندی کردم و بعد از آن تا پایان دوران طلایی به جمعبندی مطالب دوازدهم پرداختم.
در دوران عید استراحت کامل هم داشتی؟
من دو روز اول سال جدید تقریباً هیچ درسی نخواندم و به خودم استراحت دادم. در مابقی روزهای دوران طلایی روزانه 10ساعت مطالعه میکردم. سعی میکردم در میزان مطالعهام ثبات داشته باشم و نوسانم به کمترین حالت خودش برسد. من سعی میکردم ساعت مطالعهام را حفظ کنم و طبق برنامهام درس بخوانم، اما با دوستانم هم بیرون میرفتم و تفریح و استراحت هم به اندازهی کافی داشتم. صبحها سعی میکردم ساعت 8 مطالعهام را شروع کنم.
روشت برای جمعبندی چگونه بود؟
من از روش بازیابی استفاده میکردم. از خودم آزمون میگرفتم و بعد از اینکه ایراداتم را پیدا میکردم سعی میکردم آنها را یاد بگیرم و برایشان تستهای بیشتری حل کنم. بهترین روش برای دوران طلایی نوروز جمعبندی به روش بازیابی است. اینکه کتابها را بخواهیم از اول مطالعه کنیم زمان زیادی از ما میگیرد و در فرصت محدود بهتر است از دل آزمونها نواقص را پیدا نموده و رفعشان کنیم.
روشت برای تحلیل آزمونها چگونه بود؟
من پاسخنامهها را خیلی کامل میخواندم و اجازه نمیدادم نکتهای نخوانده باقی بماند. وقتی تست آموزشی برای درسی کار میکردم برای تحلیل آن تستها به کتاب مراجعه میکردم و از متن کتاب هم برای حل تست و هم برای تحلیل آن و نکتهبرداریهایم کمک میگرفتم. نکات جدیدی که از تحلیل آزمونها یاد میگرفتم برای خودم یادداشت میکردم. البته یادداشتهای من فقط شامل نکاتی بود که خودم نتوانسته بودم از متن کتاب استنباط کنم، نکات بنیادی بودند و اگر آنها را نمینوشتم، فراموششان میکردم.
مرور درسها را با چه روشی انجام میدادی؟
من با تشریحیخوانی بیش از حد، مخالف بودم. به نظرم اگر دانشآموز بارها و بارها کتاب را بخواند و کمتر تست کار کند، سرعتش در حل تستها کاهش مییابد. متن کتاب نکات تکراری را برای دانشآموز مرور می کند، اما روش حل تستها و نکات عمقیتر را فقط با حل تستها میتوان یاد گرفت. تستهای متنوع به من کمک میکرد نکات را مرور کنم. حل تست مهارتی است که با تمرین به دست میآید و با حل تستها سرعت عملم بالا رفت و مدیریت زمانم بهتر شد.
در طول سال چالشی هم داشتی که آن را مدیریت کرده باشی؟
قبل از عید علیرغم اینکه درسهایم را به خوبی میخواندم و یاد میگرفتم، در آزمونها افت کرده بودم و نمیتوانستم از مطالبی که خوانده بودم در حل تستهای آزمون نتیجه بگیرم. نمودار پیشرفتم هم این افت را به خوبی نشان میداد. آرامشم را از دست داده بودم و دلیل افت من در آزمونها همین بود. اما حاضر نبودم بپذیرم که من هم ممکن است در طول مسیر کنکور، آرامشم را از دست داده باشم. در ناخودآگاه ذهنم اضطراب داشتم. سعی کردم در شرایط مختلفی از خودم آزمون بگیرم. در شرایط سرما، گرما، سکوت، سر و صدا و ... از خودم بارها و بارها آزمون گرفتم و توانستم با این کار دوباره روحیهام را در جلسهی آزمونهایم مدیریت کنم.
عادتهای خوبی داشتی که با استمرار در انجام آنها نتیجهی خوبی گرفته باشی؟
من از سال دهم برای کنکورم درس میخواندم. در طول این سه سال بهترین عادتی که داشتم این بود که برای هر درس برنامهریزی میکردم و تستهای موجود را تقسیمبندی میکردم. در بازههای زمانی مختلف تستها را با دقت پخش میکردم. این کار به من کمک کرد که در حل تستها استمرار خوبی داشته باشم و نکات به خوبی در ذهنم تثبیت شود.