از تراز 4500 تا پزشکی تبریز
هانیه نوبخت در یک نگاه:
نام شهر، استان: اردبیل
رشته و منطقه کنکور: تجربی منطقهی 2
رتبه سال 1400 : 5511
رتبه سال 1401: 799
سال های حضور در کانون: 2 سال
رشتهی قبولی: پزشکی نیم سال دوم تبریز
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانه دار
تحصیلات و شغل پدر: دیپلم، آزاد
درصدهای کنکور 1400:
ادبیات: 45 دینی: 72 عربی: 69 زبان: 39
ریاضی: 7 زیستشناسی: 59 فیزیک: 39 شیمی: 38 زمینشناسی: 4
درصدهای کنکور 1401:
ادبیات: 68 دینی: 85 عربی: 85 زبان: 77
ریاضی: 53 زیستشناسی: 63 فیزیک: 81 شیمی: 55 زمینشناسی: 25
دیروز وقتی برای مصاحبه با شما تماس گرفتم متوجه شدم که امروز امتحان شهری راهنمایی و رانندگی دارید. قبول شدید؟
خیر. البته خودم هم میدانستم که قبول نمیشوم. بخاطر پارک دوبل رد شدم
فکر میکنید ایراد کجا بود؟
به دلیل عدم تمرین
آفرین. البته من هم برای بار اول به همین دلیل پارک دوبل رد شدم که بعد چند جلسه تمرین توانستم گواهینامه را بگیرم. سرکار خانم نوبخت یکی از دلایلی که ما مصاحبه ها را در سایت قرار می دهیم این است که دانشآموزان دیگر متوجه شوند که با تلاش می توانند موفق شوند. با خواندن این مصاحبه ها متوجه ایراداتی که ممکن است جلوی پیشرفت آنها را بگیرد بشوند، یا روش های مطالعه درسهای مختلف را ببینند و شخصی سازی کنند. به عدم تمرین اشاره کردید. جالب این بود که در چند مصاحبه اخیر متوجه شدیم که تمرین و شبیهسازی، کار بروی تست ومسئله و تکرار زیاد آن، مثل تمرین رانندگی، حتما نتیجه خواهد داد. و دیدیم که اکثر این دانشآموزان در هنگام مواجه با مشکلی سماجت کرده و تا مشکل را مرتفع نکردهاند از آن عبور ننمودهاند...
شما سال اول هم رتبهی خوبی گرفتید. اما دوباره ماندید. فکر می کنید چرا در همان سال اول به هدف خودتان نرسیدید؟
من در سال 1400 درسها را ناقص میخواندم، مدیریت زمان هم بلد نبودم و مهم تر از آن که در سال اول من تا عید آزمونها را جدی نمیگرفتم و آنها را هم تحلیل نمیکردم. بعد از عید آزمونها را جدی گرفتم و شاید کسب همین رتبهی 5511 سال 1400 ، به دلیل همین جدی گرفتن آزمونها بود. یکی دیگر از ایرادات این بود که آزمون را به صورت حضوری نمیدادم. کنکور اولین جلسهی حضوری من بود. با دیدن این تعداد دانشآموز قافیه را باختم. همین دید باعث شد که حتی نتوانم به سوالاتی که بلد هستم هم جواب بدهم.
پس به نظر شما اگر فردی در همان سال اول کار را جدی بگیرید، آزمونها را جدی بگیرید، تحلیل کند،...می تواند همان سال قبول شود؟
بله. به نظر من شاید خیلی راحتتر از سال دوم بتواند قبول شد.
یعنی چه که سال دوم قبولی سختتر می شود؟
سال اول طبیعی است که بپذیریم در حال انجام وظیفه هستیم و باید برای کنکور درس بخوانیم. سال دوم مواردی از این که دوستان و همکلاسیهایتان قبول شده اند، حرف و حدیث ها و کنایههایی که از اطرافیان می شنویم...کار را سختتر میکند. خواندن درسهای تکراری مشکلی ایجاد نمیکند ولی این موارد حاشیه ای به هر حال اذیت کننده خواهد بود.
سال 1400 را با چه ترازی شروع کردید؟
من تمام آزمونهای سال 1400 را شرکت کردم. با تراز 5000 شروع کردم و در نهایت تراز میانگین من به 5400 رسید.
چه زمانی مطالعه را برای کنکور 1401 آغاز کردید؟
من بعد از این که متوجه عدم قبولی خودم شدم به خودم گفتم که باید امسال کار را یکسره کنم. من از اواخر شهریور استارت خودم را برای مطالعه زدم.
سال 1401 را با چه ترازی آغاز کردید و به چه ترازی رسیدید؟
با تراز 4500 شروع کردم و در نهایت در آزمونهای جمعبندی به 6800 رسیدم.
وقتی تراز اولین آزمون شما 4500 شد ناامید نشدید؟
چرا در ابتدا از این موشوع شوکه شدم. گفتم من 1 سال قبل برای کنکور خوانده بودم و نباید چنین ترازی کسب میکردم. ولی می دانستم که حتما در ادامهی مسیر قادر به ارتقای خودم خواهم شد. این تراز را فراموش کردم و به تلاش خودم ادامه دادم و ترازهای من شروع به رشد کرد تا به بهمن رسیدم
در بهمن افت کردید؟
بیشتر دانشآموزان ممکن است در دیماه دچار خستگی و افت تراز شوند ولی این خستگی در بهمن به سراغ من آمد. گاهی روزها فقط 45 دقیقه مطالعه داشتم و در نهایت شاید ساعت مطالعهی من به 5 ساعت میرسید. من 3 هفته را از دست دادم ولی دیدم ادامهی این وضعیت به نفعم نیست و دوباره شروع به تلاش کردم.
اگر فردی در طول مسیر زمانی را از دست بدهد قادر به جبران خواهد بود؟
فرصت هست به شرطی که از فرصت باقیمانده درست استفاده کنیم. شما نمی دانید که مثلا اگر زمانی را در بهمن از دست بدهید میتوانید در اسفند جبران کنید یانه چون ممکن است در اسفند هم دچار مشکل بشوید. در کل موضوع این است که سعی کنید زمانی را از دست ندهید که بعد به فکر جبران آن بیفتید.
مطالعه برای سال 1401 را از انتهای شهریور آغاز کردید. چه تغییراتی را نسبت به سال گذشته اعمال کردید؟
اولین کاری که کردم که آزمون و تحلیل آزمونها را جدی بگیرم. میزان شبیهسازیهایم را بیشتر کردم. در عرض این یکسال من 62 آزمون کانون ( آزمون اصلی+ آزمونهای هدفگذاری و مشابه پارسال+ آزمونهای تک درس) را شرکت کردم در حالی که در سال گذشته فقط آزمون اصلی را شرکت میکردم. من با شرکت در این آزمونها نکات زیادی یاد میگرفتم و از طرفی با دیدگاههای طراحان مختلف آشنا میشدم. حتی شما اگر یک درصد احتمال بدهید که سوالی ممکن است در کنکور بیاید ارزش این را دارد که برای آن وقت بگذاریم. من فکر میکردم تک تک سوالات را طراحان کنکور طراحی کردهاند و ممکن است همین سوال در کنکورر بیاید. این کار باعث تسلط بیشتر من میشد. از همان ابتدا هم در تمام آزمونها تکنیکهای مدیریت زمان مثل ضربدر و منها ، زمانهای نقصانی و استراتژی بازگشت را تمرین و اجرا میکردم.
شما از همان ابتدا به رشتهی تجربی و در نهایت به پزشکی علاقه داشتید؟
من از کلاس نهم تصمیم داشتم که پزشکی بخوانم و با همین انگیزه وارد رشتهی تجربی شدم. سال دهم و یازدهم اصلا درس نخواندم. سال دوازدهم من مصادف با غیرحضوری شدن مدارس و درگیری مادرم با کرونا بود. این موارد باعث شد که تا عید درس نخوانم. انگیزه داشتم ولی خب تلاشی نمیکردم. در اقوام هم افرادی را داشتیم که بعد یکسال پشت کنکور ماندن، موفق شده بودند و این باعث رغبت من برای شرکت در کنکور مجدد بود.
ساعت مطالعه سال 1401 شما چه روالی داشت؟
من با 2.5 ساعت در روز شروع کردم و در نهایت به 11 ساعت در روز رسید.

در سال 1401 در چه درسهایی توانستی تغییر درصد ایجاد کنی؟
ریاضی از 7درصد در کنکور 1400 به 53 درصد در کنکور 1401
فیزیک از 39درصد در کنکور 1400 به 81درصد در کنکور 1401
ریاضی:
ایراد اساسی من در سال اول این بود که برای ریاضی فقط درسنامه را میخواندم و تعداد تست کمی کار میکردم. برای سال دوم فیلم میدیدم و برای مباحث آن تست هم کار میکردم. سعی کردم تستهای زیادی برای این درس کار کنم برای همین برای این درس تعداد منابع خودم را افزایش دادم. سعی کردم آزمونهای زماندار زیادی هم برای این درس انجام بدهم. در این درس وقتی به مشکل بر میخوردم و نمیتوانستم به جواب برسم، دوباره بعد 3 روز به سراغ آن آمده و با آن سوال کلنجار میرفتم. اگر دوباره حل نمیشد به سراغ سوالات مشابه با آن که در تحلیل آزمون کار کرده بودم میرفتم.
فیزیک:
فیزیک را زودتر شروع کردم. از شهریور تا آبان فیزیک دهم را جمع کردم. این به من کمک کرد که در نیم سال اول طبق برنامهی راهبردی علاوه بر فیزیک یازدهم، فیزیک دهم را هم مروز کنم. منبع مناسب برای فیزیک من کتابهای آبی و کتابهای سه سطحی بودند. من کتابهای سه سطحی فیزیک را به همه دوستانم توصیه کردهام . این کتابها فوقالعاده هستند. در ضمن من هر آزمونی که مربوط به فیزیک میدیدم را کار میکردم.
مطابق برنامهی راهبردی درس میخواندی؟
یکی از بزرگترین اشتباهاتم در سال 1400 این بود که مطابق برنامه کار نمیکردم. اما برای سال دوم کاملا با برنامه جلو آمدم. شروع برنامهریزی من برای آزمون بعد از همان عصر جمعهی آزمون قبل بود. با توجه به برنامهی راهبردی تصمیم میگرفتم که باید در دو هفتهی روبرو با چه الگویی کار کنم. من روزانه برنامهریزی میکردم. یعنی برنامهی هر روز را شب قبل مشخص میکردم. برنامهی هر روز را هم روی تخته نوشته بودم و در صورت رسیدن به آن یک تیک جلوی آن میزدم. اگر به برنامه میرسیدم برای خودم پاداش تعیین میکردم مثلا یک ساعت دیرتر بخوابم یا فیلم ببینم.من دو دوره در بین دو هفته برای دوره دروس برنامه داشتم. اولین دوره را جمعهی هفته اول انجام میدادم و دورهی بعد هم چهارشنبه و پنجشنبهی هفتهی دوم انجام میگرفت. سعی میکردم در هفتهی اول بیشتر روی دروس دوازدهم و هفتهی دوم روی دروس پایه وقت بگذارم.
تحلیل آزمون را کی شروع میکردی؟
آزمون را حضوری میدادم. در خانه تا قبل از دریافت کارنامه فاز افسردگی میگرفتم که نکند ترازم پایین باشد. ساعت 17 به سراغ تحلیل آزمون میرفتم. ابتدا به سراغ زیست و ریاضی میرفتم. چون زیست نقطه قوتم و ریاضی نقطه ضعفم بود. بعد تحلیل این دو درس تا پایان شب تحلیل عمومی ها را انجام میدادم و تحلیل فیزیک و شیمی را در روز شنبه انجانم میدادم.
من یک دفتر داشتم که این دفتر را به 4 قسمت: ریاضی، فیزیک، شیمی و زیست تقسیم کرده بودم. سوالهای غلط را با رنگ آبی و سوالهایی را که نزده بودم و یا درست زده بودم و نکتهی خوبی داشت با خودکار مشکی در بخش هر درس مینوشتم. در فاصلهی دو هفته چندبار این دفتر را مرور میکردم تا جایی برای اشتباه در آزمون بعدی نماند.
به دفتر تحلیل آزمون اشاره کردید. شما دفتر برنامهریزی را هم تکمیل میکردید؟
من در سال کنکور مشاور نداشتم و همین دفتر برنامهریزی مشاور من بود. با تکمیل این دفتر متوجه میشدم که مثلا شنبه خوب نخوانده ام. به دنبال کشف ایراد و عدم تکرار آن می رفتم و در قسمت نکات مثبت و منفی دفتر ایراد را مینوشتم که تکرار نشود. در بخش تصمیمات کوتاه مدت مثل یک مشاور برای خودم یادداشت میکردم که برای هفتهی بعد باید به چه مواردی توجه کنم.
چقدر از زمان خودتان را برای حضور در سایت کانون میگذاشتید؟ مجله آزمون را مطالعه میکردید؟
من معمولا شنبه ها و چهارشنبه ها که شوخیهای کامنتی بارگذاری میشد به سایت میآمدم. در همین دو روز در صفحه مقطع هم حضور داشتم. وقتی تصمیم به ماندن برای کنکور مجدد گرفتم مصاحبه با قهرمانان پیشرفت از لحاظ روحی خیلی به من کمک می کرد. مصاحبه ها را می خواندم و راهکارهای بهبودشان را برای خودم شخصیسازی میکردم. به خودم میگفتم وقتی این بچه ها توانسته اند پس من هم می توانم. من مجله آزمون رامیگرفتم و آن را هم میخواندم. سعی میکردم همهی صفحات آن را بخوانم ولی حتما بخش مشق های همکاران شورای سردبیری را میخواندم که تعیین کننده هم بود. من یک مطلب در همین بخش مشق ها بود که برای برادرم هم تکرار میکنم. گفته بود که اکثر تصادفات در 25 کیلومتری مقصد رخ میدهد. من در خرداد 1401 خسته بودم ولی با دیدن این مطلب به خودم گفتم که نکند من هم در آخرهای مسیر جا بزنم. همان یک جمله باعث شد که هر روز که شروع به مطالعه میکردم به خودم میگفتم که طاقت بیاورم و جا نزنم، کمی از مسیر مانده است...
از کئام یک از کارنامههای جعبه ابزار کارنامه به غیر از کارنامهی اصلی استفاده میکردی؟
میشود گفت که از همهی کارنامهها استفاده میکردم. مثلا کارنامهی اشتباهات را یا شنبهی بعد آزمون یا سهشنبهی هفته دوم دانلود میکردم که مروری بر اشتباهات داشته باشم یا از کارنامهی هدفگذاری به این دلیل استفاده می کردم که روند صعودی یا نزولی هر درس را متوجه شوم و اگر ایرادی باشد کشف کنم و مرتفع کنم.
قبل از کنکور انتظار چنین رتبهای را داشتی؟
انتظار نداشتم و راضی شده بودم که رتبهای حدود 2هزار بگیرم که بتوانم حتما پزشکی قبول شوم. بعد کنکور درصد نگرفتم. با دیدن درصدهایی که بچهها در سایت میگذارند و تخمین رتبه میزنند احساس کردم که من هم شاید بتوانم 3 رقمی بیاورم ولی بازه این رتبه برایم مشخص نبود.
و روز اعلام نتایج رسید
خیلی استرس داشتم. اولین بار که به سراغ سایت سنجش آمدم متوجه شدم که نفرات برتر اعلام شده است. تا شب پای گوشی بودم و نتایج نیامد. برای همین خوابیدم. نصفه شب متوجه شدم که نتایج آمده است. از ساعت 2.5 تا 4 صبح سایت بالا نمی آمد و این باعث شد که استرس من بیشتر شود. مادرم که دید نمی توانم نتایح را ببینم خوابید. بعد از خوابیدن مادرم تازه نتیجه را دیدم. باورم نمیشد... دنبال یک صفر دیگر میگشتم و فکر میکردم 7990 شده ام. وقتی عدد 799 را دیدم فریاد زدم و همه را از خواب بیدار کردم...
اینجا جا دارد که از خانوادهی عزیزم که همیشه حامی من بودند تشکر کنم و همین طور از آقای ثابتی، دبیر ریاضیام که باعث شدند که در این درس پیشرفت کنم.
و کلام آخر...
به دانشآموزان توصیه میکنم که در طول این مسیر به هر دلیلی که پیش آمد، جا نزنند. مطابق با برنامهی راهبردی حرکت کنند چون نتیجهاش را دیدهام و درنهایت حتما آزمونها را تحلیل کنند. مطمئن باشید خدا تلاشهای شما را بیجواب نمی گذارد.
گفت و گوی حمیدآقالوئی با قهرمان پیشرفت نازنین پشتدار
گفت و گوی حمیدآقالوئی با قهرمان پیشرفت محمدهادی خیِرپور
گفت و گوی حمیدآقالوئی با قهرمان پیشرفت فاطمه عبدالهپور
