قافیه – دهم انسانی
- اجمالا این نکته را میدانید که وزن برای شعر لازم و ضروری است و برهم زدن وزن شعر، از میزان زیبایی و تاثیر آن می کاهد.
- عامل دیگرگوش نوازی یک شعر، قافیه ی آن است.
- اگر قافیه ها را در ابیات تغییر دهیم، خواهیم فهمید که چقدر در ضرب و آواز و طنین موسیقی شعر تاثیر می گذارند.
- ردیف، کلمه یا کلماتی است که در آخر مصراع و بیت، بعد از واژه ی قافیه ، عیناً تکرار می شود.
- قافیه، واژه هایی هستند که حرف یا حروف آخر آنها مشترک باشد. مثال:
گوهر خود را هویدا کن،کمال این است و بس/خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس
واژه های هویدا و پیدا، قافیه و عبارت «کن، کمال این است و بس» که عینا در دو مصراع تکرار شده اند، ردیف هستند.
- حروف قافیه، حرف یا حروف مشترکی هستند که در آخر واژه های قافیه می آیند که طبق قواعد قافیه، فقط دو الگو دارند : 1)مصوت های / ا / و / او / به تنهایی قافیه باشند، مثل:
«من از دست کمانداران ابرو / نمی یارم گذر کردن به هر سو»
2) و گاهی یک مصوت با یک یا دو صامت پس از خود، قافیه می سازد، مثل:
« در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم/گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحب دل کنم »
"کنم" ردیف بیت، بی حاصل و صاحب دل، واژه های قافیه و « -ِ ل » (مصوت کوتاه + صامت )،
حروف قافیه هستند.
- قافیه ی درونی : گاهی شاعران، برای غنی تر کردن موسیقی شعر، درون مصراع ها هم قافیه می آورند که به آن قافیه ی درونی گفته می شود.
«یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا / یار تویی، غار تویی، خواجه نگه دار مرا »
*واژه های مشخص شده، کلمات قافیه اند.
- دقت کنید که ممکن است گاهی شعر، دو قافیه داشته باشد که به این حالت، ذوقافیتین گفته
می شود. در این حالت، قافیه ی اصلی، کلماتی هستند که در آخر مصراع آمده اند.
« ای از مکارم تو شده در جهان خبر / افکنده از سیاست تو، آسمان سپر »
- در مورد شکل نوشتاری حروف قافیه هم باید دقت داشته باشید که مشابه و یکسان باشند. برای مثال، واژه های رفیق، شفیق، ستیغ و دریغ،با هم، هم قافیه اند اما چون از نظر نوشتاری،یکسان نیستند، قافیه کردن آنها، اشتباه است.
- در شعر نو هم، قافیه، محدودیت های شعر کهن را ندارد و اسیر قالب های خشک قافیه ی قدیم نیست و شاعر معمولا در هر بخش از شعر، دو یا چند مصراع قافیه دار به کار می برد.
نویسنده : زهره بابایی، رتبه ی 6 کنکور انسانی
