در فرايند برنامهريزي قبل از هر اقدامي بايد هدفهاي آموزشي براي توسعهی آموزش را از نظر كمي و كيفي در طول زمان مورد نظر به عنوان نخستين مرحله تدوين کنید؛ يعني اهدافي را كه میخواهیم در جريان اجراي يك برنامهی آموزشي کسب کنیم مشخص شوند؛ سپس منابع مورد نياز براي تحقق بخشيدن به هدفهاي آموزشي تعيین شود. اين مرحله شامل پيشبيني منابع آموزشي، امكانات آموزشي، اقتصادي و مالي مورد نياز براي اجراي برنامه است كه بدون در نظر گرفتن آن، تحقق اهداف آموزشي ميسر و ممكن نخواهد بود. تعيين منابع مورد نياز در برنامهی آموزشي نيز مانند اهداف از دو جنبهی كمي و كيفي برخوردار است. تعيين منابع، آزمون تلخي است براي سنجش ميزان واقعبينانه بودن مرحلهی نخست تدوين اهداف برنامههاي آموزشي. اگر تعداد نيروهاي انساني مورد نياز، امكانات آموزشي و ميزان بودجهی مورد نياز تخصيص و تأمين نشود تمام معادلات و محاسبات را مختل خواهد كرد. براي رسيدن به برنامهريزي معقول در فرايند برنامهريزي كه در مرحلهی بعدي قرار دارد، تعيين اولويت و نيازها برای اجرای يك برنامه لازم است تا بر اساس آن سياستگذاري و طراحي صورت گيرد و راهبردهاي اجرايي پيشنهاد شود. بعد از اين مرحله، مرحلهی حساس اجرايي و پياده كردن سياستها خواهد بود.
در فرايند برنامهريزي آموزشي موفق ميزان درهمتنيدگي مراحل و ساير عوامل سازماني مهم است و جزء لاينفك توسعه و پيشرفت سازماني محسوب میشود. بعد از اجرا در مرحلهی آخر برنامههاي آموزشي و شايد مهمترين اين مراحل ارزشيابي و ارزيابي مراحل و جمعبندي و گردآوري آمار و اطلاعات براي بهبودي وضعيت موجود است؛ البته نبايد ارزشيابي را به عنوان آخرين مرحله، کمارزش تلقی کرد، بلكه بايد اين امر در پايان تمام مراحل و به صورت موردي صورت بگیرد تا كم و كاست برنامهريزي و نقاط قوت و ضعف آن مشخص شده و در اين خصوص سياستهاي لازم اتخاذ شود. در اينجاست كه زنجيرهی برنامهريزي آموزشي به ارزشيابي آموزشي منتهي ميشود. درواقع فرايند برنامهريزي محصول برقراري تعامل و ارتباط بين وضع مطلوب آموزشي و وضع موجود در نظام آموزشي است كه برنامهريزان آموزشي بايد در فرايند برنامهريزي تعامل و تعادل را در تمام مراحل برقرار کنند.
