محمدابراهیم مازنی، رتبهی 6 انسانی منطقهی 3
میتوان از تراز 5700 به 8000 رسید
محمدابراهیم مازنی واقعبین است. او با تراز 5700 شروع کرد، اما با آرامش پیشرفت کرد. در پایان نیمسال اول تراز بالای 7000 داشت. همین واقعبینی باعث شد تا در دوران جععبندی تراز خود را به 8000 برساند و رتبهی یکرقمی شود. این گفتوگو برای همهی کسانی که میخواهند پیشرفت کنند، یک فرصت است.
از چه سالی در آزمونهای برنامهای شرکت کردی؟
من سال چهارم در آزمونها شرکت کردم و جمعاً 23 آزمون دادم و در هیچ یک از آزمونها غیبت نداشتم.
به یاد داری که در اولین آزمون چه ترازی داشتی؟
اولین آزمون من در تابستان بود که ترازم 5700 شد.
پیشرفت و رشد تو در تراز چه مراحلی را طی کرد؟
من در آزمون دوم، 1200 نمره پیشرفت داشتم و ترازم 6900 شد. بعد از نیمسال اول تقریباً در تمام آزمونها ترازم بالای 7000 بود و نقطهی اوجم در آزمونهای جمعبندی بود که به 8000 رسید. کسانی که به طور مستمر درس میخوانند آزمونهای جمعبندی برای آنها آزمونهای سادهتری است؛ زیرا آزمون به صورت کلی برگزار میشود و جزئیات مباحث طرح نمیشود. به طور مثال وقتی از 10 صفحهی کتاب، سؤال طرح میشود بهناچار باید جزئیات هم در سؤالات مطرح شود اما اگر این سؤالات از 200 صفحهی همان کتاب طرح شود سؤالات مهم و کلیدی طرح خواهد شد و این سؤالات برای کسانی که مطالعه و مرور مستمر داشتهاند آسانتر خواهد بود.
مرور مستمر را به عنوان یک استراتژی چگونه دنبال میکردی؟
به طور مثال برای درسهای حفظی قبل از اینکه درسهای جدید را بخوانم مطالب قبل را مرور میکردم. درسهای رشتهی انسانی چون بیشتر متنی هستند این روش برای اغلب آنها کارآمد است. البته در درسهای متنی هم صرفاً حفظ کردن ما را به نتیجه نمیرساند. ابتدا مطالب را حفظ میکنیم اما با مرور مستمر میتوانیم حتی مطالب حفظی را مفهومی یاد بگیریم.
چگونه درسی مثل تاریخ ادبیات را به یک درس مفهومی تبدیل کردی؟
تاریخ ادبیات یک درس متنی و فرّار است و مرور، بیشترین تأثیر را در بهیادسپاری آن دارد. وقتی مطلب جدیدی را میخواندم حتماً مطالب قبلی را مرور میکردم. خلاصهنویسی در این درس خیلی اهمیت دارد. من برای مرورها از خلاصهنویسی استفاده میکردم. در حال حاضر هم که دانشجو هستم چون کتابهای رشتهی حقوق حجیم است از خلاصهنویسی استفاده میکنم و حتی در مسیر رفتوآمد، درسها را با این خلاصهنویسیها مرور میکنم.
روش مطالعهات برای مبحث قرابت معنایی ادبیات چگونه بود؟
تقریباً 9 سؤال ادبیات عمومی و 6 سؤال ادبیات اختصاصی به این مبحث مربوط است. مهمترین کار برای پیشرفت در این زمینه، مرور سؤالات سالهای گذشته است؛ چون این مباحث تکرار میشوند. اول باید متوجه شویم که چه سؤالاتی مورد توجه طراحان است. آنها را دستهبندی کنیم و برای آنها عنوان بگذاریم؛ به طور مثال قرابت در زمینهی تقابل عقل و عشق. نکتهی دیگر اینکه بین سؤالات اختصاصی و عمومی فرق چندانی در این مبحث نیست بلکه با خواندن عمومیها میتوانیم به اختصاصیها هم جواب بدهیم. منبع سؤالات کنکور چون بیشتر از اشعار حافظ است، خواندن دیوان حافظ و بررسی ابیات آن خیلی کمک میکند. خواندن دیوان حافظ باعث شد برای عروض، نیاز به تقطیع هجایی نداشته باشم و وزن شعر را به طور سماعی متوجه میشدم. من برای مبحث قرابت، از کتاب آبی استفاده کردم.
کتاب آبی چه کمکی به تو کرد؟
یک روش برای درس خواندن، شروع کردن با آزمون دادن است تا با نوع سؤالات آشنا شویم. کتاب آبی چون شامل سؤالات کنکور است در این زمینه خیلی مفید است. مزیت دیگر این کتاب سؤالات آزمونهای گذشتهی کانون است و سؤالات تألیفیِ آن هم در سطح سؤالات کنکور است. همین موضوع باعث شد در بین 15 سؤال قرابت معنایی فقط یک سؤال را اشتباه پاسخ بدهم.
آیا برای سؤالات قرابت معنایی هم نیاز به تسلط بر کتاب درسی است؟ با توجه به اینکه اشعار آن، خارج از کتاب درسی هم است!
به هر حال موضوعاتی که مطرح میشود در چهارچوب کتاب درسی است و لازم است بر متن کتاب درسی مسلط باشیم. درواقع کتاب درسی کوکب هدایت است و ابیات خارج از کتاب هم در چهارچوب موضوعات کتاب درسی مطرح میشوند.
لغات ادبیات را چگونه میخواندی؟
من برای لغات از انتهای کتاب استفاده کردم و در دوران تابستان تمام لغات کتابهای ادبیاتم را با تمام معانیشان حفظ کردم.
این موضوع نشان میدهد نگاه به آینده را از تابستان شروع کردی.
من در تابستان هیچ کتاب کمکآموزشی نداشتم و فقط متن کتاب درسی را بهدقت خواندم؛ چون در طول سال زمان برای دوبارهخوانی نیست.
امتحانات نیمسال اول را چگونه با آزمونها هماهنگ کردی؟
در این زمان باید بتوان بین تستی خواندن و تشریحی خواندن پیوند برقرار کرد. من به تستی خواندن اهمیت بیشتری دادم و چون درسها را دقیق خوانده بودم نیاز نبود برای تشریحی خواندن وقت بیشتری بگذارم. من برای هر امتحانی که داشتم، هم تشریحی میخواندم و هم به صورت تستی آن را برای آزمون، جمعبندی میکردم.
برنامهریزی برای آزمون بعد را چگونه انجام میدادی؟
یک دانشآموز، 13 روز تا آزمون بعد فرصت دارد. من این روزها را به دو قسمت 10 روز و 3 روز تقسیم کردم. 10 روز اول تمام بودجهبندی آزمون را میخواندم و تست میزدم و تحلیل میکردم و از سهشنبه تا پنجشنبه مباحث را جمعبندی میکردم. جمعبندی برایم خیلی اهمیت داشت. بعد از هر آزمون کارنامه را بررسی میکردم. تأکید زیادی به صفحهی شخصیام داشتم و از انواع کارنامه استفاده میکردم.
آزمون را چگونه تحلیل میکردی؟
تحلیل آزمون برای من دو جنبه داشت: یکی بررسی اختصاصی آزمون بود که در آن دلایل اشتباهاتم را پیدا میکردم. یک تحلیل کلی هم برای آزمون داشتم که در آن بررسی میکردم که چند سؤال را درست جواب دادهام و... .
به طور میانگین مطالعهی روزانهات چند ساعت بود؟
من در طول 9 ماه 1506 ساعت درس خواندم. به طور میانگین روزی 7 ساعت درس میخواندم. مدرسهی ما سه روز در هفته کلاس برگزار میکرد، آنهم شبها؛ بنابراین میتوانستم صبحها درس بخوانم.
وقتی نیمسال اول تمام شد چه تحلیلی از وضعیت خودت داشتی؟
در پایان نیمسال اول دانشآموز باید روش مطالعهی هر درس را یاد گرفته باشد و بداند برای هر درس باید چهقدر وقت بگذارد. من در آزمونهای تابستان تقریباً روش مطالعهام را پیدا کردم. در پایان نیمسال اول کاملاً میدانستم که هر درس را چگونه باید بخوانم و چهقدر باید وقت بگذارم. این باعث شد بتوانم در نیمسال دوم جهش تراز داشته باشم.
وقتی ترازت 7000 بود آیا برای تکرقمی شدن هدفگذاری کرده بودی؟
من شخصیت ایدهآلگرایی ندارم و حداقلها را در نظر میگیرم. من درگیر رتبه نبودم و تلاشم را میکردم. هدفم قبولی در رشتهی حقوق دانشگاه تهران بود نه رتبه. درواقع اگر روش دانشآموز درست باشد میتواند از تراز 5700 به 8000 برسد. تلاش فراوان و توکل بر خدا دو عامل اصلی موفقیت من بود.
کمی از خانوادهات بگو.
پدرم دیپلم دارد و نگهبان است و مادرم هم تا سوم راهنمایی درس خوانده و خانهدار است. پدر و مادرم برخلاف تحصیلات کمی که دارند در تحلیل آزمونها به من کمک میکردند و نتایج من برایشان مهم بود. پشتیبان ویژهام آقای نادعلی خانوادهام را در جریان روند آزمونها گذاشته بود و بعد از آن، پدر و مادرم نسبت به نتایج من حساس و پیگیر شدند. آنها با پشتیبان ویژهام در تماس بودند و در جریان تحلیل کارنامهام قرار میگرفتند. مادرم حتی اگر مشکل روحی داشتم از پشتیبان ویژهام کمک میگرفت.
چه شد که تصمیم گرفتی پشتیبان ویژه شوی؟
وقتی میخواستم درس خواندن را برای کنکور شروع کنم وضعیت سردرگمی داشتم. در آن دوران پشتیبان خیلی به من کمک کرد و خودم هم دوست دارم در این زمینه به دیگران کمک کنم.

